شعر کوتاه تالشی (گویش فومنی)

غلامرضا عقلایی

(1)

دیل دوئَه مَه

چیله شَوی

دا صبی لَچ

خاطره ایشمَرْم

Dil doama

čila šavi

Dā sebi lač

xātera ?išmarem

(دل داده به یلدا/ تا بلندای صبح/خاطره می شمارم!)

(2)

بدا سقَه دار ببوم

اشته خَزونی را

لیف بَه لیف

چمه خاطره ن بشمر!

Bdā seqa dār bebom

ešte xazoni rā

lif ba lif

čeme xāteran bešmar

(بگذار درختی باشم / برای خزان پاییزی ات / برگ به برگ / خاطراتم را بشمار!)

(3)

پاییزی قمچی

گرمه وا

لیف وُ

داری چپور!

Pāeezi qamči

garma vā

lif-u

Dāri čapor

(شلتاق باد پاییز/ انبوهِ برگ است وُ / تنه ی عریان درخت!)

(4)

چمه خییالی شِرون

ترَکا هَردَه

کایَه پَری

پَرگِتِه را؟!

čeme xiyāli šēron

terakā harda

kaya pari

par gētē rā

(شعرهای خیالم تَرَک خورده اند/ کجاست بالی/ برای پریدن؟!)

 

 

گیلان مصور و«نقش آفرینان»نهضت جنگل

«گیلان مصور» سایت تازه بروز شده و نزدیک به «فرهنگ ...» است که گردانندگان آن از زیرمجموعه فصلنامه ی «دیلمان» می باشند .این سایت به تازه گی در تولید خبر از پیشروترین سایت های گیلان بوده و با ساخت و پرداخت گفتگوهای سریالی در قالب «گیلان گرایی» نقش برجسته ای را ایفا می نماید و همانند نشریه «دیلمان» در بازتاب از مطالب ارایه شده کم لطفی هایی را در معرض دید عموم قرار می دهد . با توجه به کارنامه ی نه چندان خوب این فصلنامه،سایت «گیلان مصور» گویا در پوشش خبر «نقش آفرینان» ... تا حدودی گوی سبقت را از دیگررسانه های مجازی و مکتوب گیلان ربوده است.

شاید به این خاطر باشد که این سایت نسبت به سایت هایی که در پوشش «نقش آفرینان» همایش های سریالی که یکی از آنها قرار است در 25آذری 95 در رشت برگزاری گردد اطلاعاتی بیشتر از دیگران در اختیار افکار عمومی قرار داده و می دهدکه جای بس تقدیر و تشکر ویژه دارد و از لای همین اطلاعات بدست آمده می توان به چند و چون لایه های پنهانی آن دست یافت. یارسانه های دیگری دارند جورنشریه ی «دیلمان» را می کشند که قبلن حتا بازخوردهای آنچه به نشریه می رسید هم نتوانست در اختیار مخاطبین خود قرار دهد.

ادامه مطلب

اینجا تو چقدر رواج داری ای کوچک بزرگ!

اشاره:

آنهایی که در وادی «فرهنگ عامه» تالش سیر می کنند وبا آداب و رسوم تالشی دنیای سحر انگیزی برای خود خلق می کنند حتمن مقالات پر مغز قربان صحرایی چاله سرایی  را به یاد دارند.از این نویسنده ی شهیر تالش در طول این سال ها مقالات بیشماری در جراید گوناگون ، وبلاگ ها و سایت ها برای زنده نگهداشتن تالش منتشر شده است .قلم وی نیز به یقین یکی از افتخارات تالش است.جا دارد خوانندگان در اشتراک مساعی از این نوشته ی پر ارزش بی خبر نمانند. اگرچه در ردیف باز پخش ها قرار می گیرد اما هر لحظه تازه و تازه تر به نظر می رسد.این عزیزتالش مان در هرگوشه ای از ایران نازنین مان که باشد همیشه پویا و شاداب و در کنارش با قلم شیوا و همیشگی اش تالش را سرزنده معرفی نماید کما اینکه در این یادداشت، احساس بلند و ظریفش را در ویترین دید عموم گذاشته و مانیز با طراوت آن دوباره با اندکی تلخیص به نظاره اش می نشینیم :

***

اينجا «اَلاشِستان»1 است، با قامت‌هاي قيام کرده

دوره «گَرمِشَه وا»2 سپري شده، برگي بر راشي نيست

بادي سرد و سوز مي‌وزد، از سمت «اسکله»3

گويي صداي خشن سرخ‌پوشان4 است که بدين سو، زوزه مي‌کشد

نهيب قُلدر5  هم شنيده مي‌شود، از «پُل منجيل»

اما اينجا «ماسوله»‌ است، حومه «فومنات»

مردي «شِکَه‌پوش»6 مي‌آيد، «باشْلَق»7 به دوش

و «چَموش»8 را گره زده است به «پاتاوَه»9

«چَنگيلَه»ای10 در کار نيست، اما «گيرَوِه»اش11 رنگين است

يادگاری است از «مَشتَه گيريَه‌ناز»12

«چَرَه»13 را «کَبلا تَـمَـز»14 آورده بود

ادامه مطلب

گذری بر زندگی و آثار شاعر ملی کُرد

عبدالرحمان شرفکندی (هه ژار)

دکترفاروق صفی زاده

پژوهشگر ، نویسنده ، مترجم و شاعر نامی کُرد ، استاد عبدالرحمن شرفکندی ملقب به «هه ژار» در سال 1300خورشیدی در شهر فرهنگ پرور مهاباد دیده به جهان گشود . پدر ایشان ملا محمد پور از روحانیون متدین بود که از راه کسب و کار امرار معاش می کرد. هه ژار در بیست سالگی ( سال 1320 اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران و به ویژه کردستان) جزو نخستین کسانی بود که در جمعیت تجدید حیات کردستان (ژـ کاف)عضو شد . در این زمان استاد شروع به سرودن شعر کرد .در همین زمان تخلص «هه ژار به معنی فقیر و تهی دست» را بر گزید. از سوی قاضی محمد رئیس جمهوری کردستان شاعر ملی لقب گرفت و نخستین دیوان اشعارش چاپ و منتشر گردید. او از دوستان و نزدیکان قاضی محمد بود .

داستان زندگی هه ژار در عراق ، سراسر حکایت تحمل فقر و محرومیت در عین آزادگی است. سال ها با نام مستعار زیست و برای گذران زندگی ، به انجام سخت ترین کارها دست زد.از کارگری و سر عملگی در بیابان های گرم و سوزان جنوب و غرب عراق تا خدمتکاری منازل و حمل بارهای مردم ، کار طاقت فرسا و سوء تغذیه بیمارش کردو چون بیماری اش به درازا کشید مسلول شد و به توسط جمعی از دوستان به بیمارستانی در جبل لبنان انتقال یافت .این بیمارستان کتابخانه ی بزرگی داشت حاوی کتب ارزشمند به زبان عربی .هه ژار دو سال و چند ماه در آن جا بسر برد و به مطالعه ی این آثار پرداخت . پس از بهبودی به عراق بازگشت (به عضویت مجمع علمی آن کشور درآمد) هه ژار جزو مخالفان رژیم نوری سعید عراق گشت و به کردستان سوریه هجرت کرد. پس از کودتای عراق و سلطنت عبدالکریم قاسم و برابری حقوق کُردو عرب ، هه ژار به عراق بازگشت و به ملا مصطفی بارزانی رهبر کردهای عراق پیوست .هفده سال در کنار بارزانی اشعاری بسیار مهم و سیاسی سرود که در دیوان بو کردستان(برای کردستان) به چاپ رسید.

ادامه مطلب