برای گل های پرپر شده از جفای باغبان در زلزله کرمانشاه

 

استاد عباس لایق

در مرگ برگ ها

پاییز....

 

اما

گل های شمعدانی را

پاییز،

نه

زمستان،

نه

که جفای باغبان خشکاند

 

 

 

 

آیا «هساشعر» به بن بست خورده است؟!

اشاره :

از طریق فرهیخته ی ارجمند جناب محسن آریاپاد که مطالبی پر بار در خصوص «هساشعر»برای حقیر ارسال نموده بودند با «کانال تخصصی شعر و نقد ادبیات گیلکی» به مدیریت آقای مراد قلی پور آشنا شدم و بسیار خرسند شدم . چون امروزه فضای مجازی غالب بر فضای مکتوب شده است ـ در این کانال با گزیده های بسیار پرباری روبرو شدم که نوید روزهای خوب ادبیات گیلان را می دهد. گویا بحث «هساشعر» مجددن داغ و داغ تر شده است و این بار نیز بعد از 11سال محسن آریاپاد پیرو بحث قبلی اش ، پاسخ مستدلی به رحیم چراغی داده است که متعاقب آن جناب چراغی هم در جواب نوشتار پاد مطلبی را در این کانال انتشار داده است .نکته ی بسیار حایز اهمیت در این بین سعه صدر دو طرف در نقد یکدیگر بوده که بسیار بجا و برازنده گیلان و گیلانی بوده است و از همه مهمتر مدیریت جناب قلی پور مایه دلگرمی شد و داور منصفی دراین  جدال قلمی بوده است .امیدوارم این گونه نقد و نظرها تداوم یابند تا به رشد تعالی فرهنگ و هنر و ادبیات گیلان مان کمک کرده باشد.شایان ذکر است در آینده ی نه چندان دور وجیزه ای در این زمینه از طرف حقیر ارایه خواهد شد. اینک باهم دو نقد نظر زیرمرور می نماییم:

به جناب آقای مراد قلی پور

با درود و احترام صمیمانه

شاعر و منتقد و مدیر اندیشمند کانال تخصصی شعر و نقد ادبیات گیلکی.به استنادِ پست های منتشره از جناب آقای (رحیم چراغی)، شاعر گرامیِ گیلانی، مبنی بر نظرخواهی در مورد (هساشعر)، که در گروه (شعر و هنر امروز) نشر یافته است؛ مجوزی ست که پیشینه ای مربوط، از هساشعر، به قرار زیر تقدیم مخاطبانِ علاقمند شود تا تازه واردین ارجمند با پدیده ای که به نام (هساشعر) نشر می یابد بیشتر آشنا شوند.با توجه به این که حوزه ی فعالیت کانال تان نقد و بررسی و جریان شناسیِ ادبیات و شعر گیلکی است؛ خواهشمند ست.در صورتی که موضوع را، مرتبط تشخیص می دهید ؛ پست های زیر را به اشتراک بگذاریدعینِ متنِ نظرخواهیِ آقای رحیم چراغی به شرح زیر ارسال می گردد که مستند شود .

                                                                                                                       محسن آریاپاد

«چنان چه نظرهایی در باره ی گفت و گوهای گروه هساشعر ، در شعر و هنر امروز منتشر شود ، در گروه هساشعر بازنشر می گردد»

بازنشرِ پست زیر هم از جناب چراغی ضروری به نظر می رسد.

«امروزه ، هساشعر ، به جریانی فراگیر تبدیل شده است. به دلایلی ، از جمله به همین دلیل ، تصمیم سازی برای هساشعر ، نمی تواند از سوی فرد یا افرادی انجام پذیرد. حتی از سوی فرد یا افراد معتمد جریان. نگارنده نیز ، از جمله به همین دلیل و بر اساس چنین باوری ، جز در بیانیه ی آغاز (با همکاری محمد بشرا و محمد فارسی) که هساشعر رونمایی می شد ، به هیچ وجه در صدد تدوین و انتشار بیانیه ای بر نیامدم.»

ادامه مطلب

الو! ببخشید جناب آقای پاد؟!

طنز گیلان شعرای سر شناسی دارد که نام بردن از آنها در این مقال نمی گنجد.در این یادداشت به دفتر شعر طنز «الو...!؟»ی محسن آریادپاد پرداخته می شود.چاپ نخست(96) این اثر توسط نشر سپید رود در هزار نسخه با قیمت 15000تومان به تازه گی روانه ی بازار کتاب شده است .

آریاپاد یک دهه و نیم است در گیلان نمود عینی پیدا کرده است. نه به آن معنا که شاعر نبوده و در جامعه ی شعری شناخته شده نبود، بل عملکرد وی در این مدت زمان قابل توجه است. در این پانزده شانزده سال، میانگین هر یک و نیم سال یک کتاب منتشر نموده است . سوای رنگارنگی شعرهای وی ـ بدعت هایی را نیز به یدک کشیده که بدون هیاهو و مانیفست های مُد روز به راهش ادامه داده است. از جمله ی آن ها دفتر شعر «اویتامن»وی را می توان سرآمد شعرهای مدرن گیلکی در حال حاضر دانست. ما در طول این سال ها قدم به قدم آثار وی را به وسع خود معرفی کرده ایم .آریاپاد یک شاعر دگراندیش است ، نخواسته و نمی خواهد راکد باقی بماند.

ادامه مطلب

بامداد ، قربانی صفحه ی 39 دیلمان!

هفتمین شماره«مجله فرهنگی اجتماعی»دیلمان منتشر شد. نشریه ی 490صفحه ای قطور با ظاهری بنام ویژه ی شاملو از دور دلبری می کند و از نزدیک دل را می برد. قبل از هرچیز عرفن هم همین گونه است باید از گردانندگان نشریه ، خصوصن آقای مهدی بازرگانی و سرکار خانم زهرا زارع سپاسگزاری نمود که چنین مجله ای را تا این لحظه سراپا نگه داشته اند و در این وانفسا «سينه داده[اند] به باد ، دارند به نسيم دل مي بازند!» و دست مریزادی هم باید به تمام عزیزانی گفت که برای هرچه بهتر و پربارکردن این مجله دست یاری رسانده اند .

همانگونه که خوانندگان این مجله می دانند آقای بازرگانی در این هفت شماره ای که ارایه داده اند گویا هنوز اشکالات آنرا نتوانسته اند بر طرف کنند .بنده شماره اول و دوم و هفتم را به تمام کمال مرور نموده ام و چند شماره میانی را نیز بطور گذرا دیده ام. اما اینکه صاحب نشریه ای که می خواهد با شُل کن سفت کن ادامه ی راه بدهد نهایتن تا شماره ده ،پانزده درجا خواهد زد.خاصه اینکه «دیلمان» در این هفت شماره تنها به قطور شدن اش اندیشیده است و لاغیر.

البته برای خاطر خوانندگان هم که شده باشد باید عرض کنم ، آقای سردبیر صدای مخالف را هم بر نمی تابد مگر دوستان حلقه ای و نزدیکان سفارشی باشند که در این شماره هم نقد بجای استاد مسعود کاکی را شاهد هستیم و مطمئنن اگر کسان دیگری بودند چه بسا چاپ هم نمی شد .با همین استدلال و بر اساس تجربیات در شماره های گذشته این یادداشت تنها برای تارنمای مان تدارک دیده شده و رونوشتی هم برای اطلاع دیلمان و دیلمانیان خواهیم فرستاد.

ادامه مطلب