...و باز بگذریم !

سال 96هم با همه ی کج دار و مریزی اش گذشت .از زلزله کرمانشاهان گرفته تا سانچی و سقوط هواپیما وحوادث ریزو درشتی که در کشورنازنین مان ـ ایران ـ گذشت همه ی مردم کشورمان را آزرده خاطر ساخت و خانواده هایی را داغدار و خیل عظیمی از عزیزان میهن مان را تا ابدالدهر چشم انتظار ساخت.کاری نمی شود کرد.باید ببینیم و بگذریم و برای عزیزان دعا کنیم .امیدوارم سال 97 سال خوب و خوشی برای ایرانیان عزیز باشد .فارغ از درد و رنج و دارای سالی پر بار باشند.

امسال زیاد فرصت نکردم در تارنما در خدمت خواننده گان فهیم و همیشه همراه مان باشم .واقعن وقت نشد و هنوزهم با این کمبود وقت دست به گریبانم .گاهی شده که برای تارنمای مان دلم تنگ شده است اما چاره ای نبود.پایان امسال هم مثل سابق باید به عزیزان سال نو را تبریک بگیم .ان شاءالله امیدوارم همگی سال خوب و همراه با تندرستی پیش رو داشته باشند.

چیزی را برای شب عیدی تهیه نکردم و به این باورم که شاید این قطعه شعر خشتاونی تمام کاستی ها و کمبودها و کم کاری هایم را جبران کرده باشد و دگر هیچ!و باز بگذریم ... بهاران خجسته باد!

 

کو پیشنی سر

میشین میشین

بهاری پرده

بلکه !

ku pišni sar

mišin mišin

bəhāri parda

balaka

 

( سینه کش کوه / پوشیده شده از گل بنفشه / راز بهار / فاش شد ! )