یاد شمیم
حمید امجد
اشاره :
شمیم هدایتی از مترجمان خوب و جوان گیلانی بود که به همراه همسر شاعر خود ، سینا مدبرنیا در آبان ماه سال 1389در یک حادثه ی دهشتناک جان به جان آفرین تسلیم نمودند . از این مترجم کتاب هایی بنام «پرندگان در پاییز» اثر براد کسلر «سه روز باران » اثرگرینبرگ «رایو گلف» اثر آگوست ویلسن «کریسمس هیزم شکن» اثر براد کسلر، ترجمه و به چاپ رسیده است.«برای شمیم» بیاد عزیز از دست رفته ، به قلم حمید امجد در معرض دید عموم قرار می گیرد:
يارانمشم
توضيح لازم : هفته ي گذشته يكي از آثار آذري مرحوم هارون شفيقي را در كادري سند قرار داده بوديم تا بوسيله ي سند ديگر پيش روي آن ، بخشي از ناگفتني هاي تالش را روخواني نماييم . چون وجاهت اين شاعر بالاتر از اين هاست و از طرفي شعر ياد شده ،چندان خوانا به نظر نمي آمد كه مجددن با برجستگي خاص همراه با عكس وي در معرض ديد عموم قرار خواهد گرفت:
شعر تركي :
من عزم خلقه سلسله جنبان يارانمشم
افراد بينوايه نگهبان يارانمشم
احبا به باد صبح كيمي روح پرورم
اعدالراوزره آتش سوزان يارانمشم
ديو ستم اسير اولا حق قعر جاهده
تسخير ديو ظلمه سليمان يارانمشم
ابطال حق ملتمه حاضر اولمرم
چون فطرتمده صاحب وجدان يارانمشم
دشمن نچه اسير ايده جك شانلي ملتي
ملت النده خنجر بران يارانمشم
پردازش تالش به شیوه ی داعش!!
اشاره :
اوایل انقلاب ، سال 58 فرزند یکی از خوانین محلی ، خود را کاندید مجلس شورای اسلامی نموده و می خواست با شعار ضد امپریالیستی وارد مجلس شود. سخت هم در شعارهای خود به سردمداران رژیم گذشته می تاخت . ( البته منظور مان آن شخص یا دیگراشخاص نیست ، که تحلیل تاریخی است تعبیر تک سویه نشود) که یکی از همان سردمداران «رزم آرا» بود و سندی هم در دسترس افکارعمومی قرار نداشت. سرلشکری که از حامیان پرو پا قرص خوانین ایران بود و کارنامه اش از جنوب گرفته تا شمال و از شرق تا غرب ـ که تاریخ معاصر به خوبی به شرحش پرداخته است و از آن تاریخ تا به اکنون سی و چند سال گذشته است . موضوع را به این خاطر یاد آور شدیم ، دوستانی از ما خرده گرفته اند که :«چرا در[...] فرو رفته اید و چیزی نمی نویسید؟»باید عرض شود ، نوشتنی ها را بایستی در جای خود نوشت و در زمان ممکن و در جراید معتبری که قلم به دستان حرفه ای درآن نقش داشته و تا حدودی صفحات بعدی به دور از قلم جوانان... بوده باشد! و درکنارش نیز حداقل صدای رسایی فراتر از گیلان باشد تا برای پژوهشگران دلنشین!! آید. اگر اسنادی هست ـ که هست دراختیار تحلیل گران خبره قرار بگیرد. نه جرایدی که در یکی دو شهر و آن هم تَک و تُکی به اطراف روستاهای فومنات می رسد که حاشیه های درون صفحات اش را اندکی با طنز آمیخته ایم که مواد اولیه اش در ماه های گذشته از طریق همان جراید دراختیار افکارعمومی قرار گرفته است وماهم تنها در قالب طنز بیان نموده ایم تاشیرینی آن همانند«قندپهلو» بوده باشد:
ایتا دشتی آواز خُوندگی منتشر شد
نخستین دفتر شعر استاد پوراحمد جکتاجی ، گیلان شناس و شاعر برجستهی گیلانی بنام «ایتا دشتی آواز خُوندگی» منتشر شد. دفتر پیش رو مجموعه شعرهای کوتاه و بلند شاعر را دربرمی گیرد.
فضای شعرها آکنده از عشق است و روایت گر انسانی که عاطفه در آن نقش بنیادی دارد. همانگونه که قبلن در همین تارنما به قلم یکی از گیلان شناسان تالش آمده بود:
«جكتاجي را بیشتر با قلم اسطوره ساز مقالات اش میشناسند. قلمي كه ميراث گرانبهای گيلان و پشتوانهی فرهنگ غني كشورمان محسوب میگردد. روزنامهنگاری كه وصف بلندآوازگی وي خود «گيلان» است. همين امر سبب شده ، شعرها و قصههای گيلكي او ، تحت شعاع دلنشینترین گفتارها ، مهارت دقيق در قلم و حساسيت اقلیمیاش به گيلان كه همانا مقالاتش باشد ، در سایه قرار بگیرد و تاكنون مورد ارزيابي و نقد منتقدين قرار نگرفته است...»
دفتر یادشده ، گذشته از آنکه ارزش و اعتبار شعر فاخر گیلان را دوچندان کرده است ، از دل و زبان شاعری سروده شده که در طول عمر پربرکتشان گیلان را باجان و دل دیده و برای سربلندی و پایداریاش کوشیده است و در کنار دیگر آثار ـ دفتری که میتواند هدیهی خوبی برای دیگر اقوام ایرانی که به گیلان سفر میکنند بوده باشد.
از بین شعرهای زیبای مجموعه ، شعری که علاوه بر داخل صفحات بر روی جلد نیز مجددن چاپشده را انتخاب نمودهایم و باهم میخوانیم :
کویا ایسام؟
کویا ایسام نانم!
نه بندی وارگانم مرا اونا
نه بندی تانه مرا بداره خو تنگه مئن
اَ جولفَ جا جگا میان ایسام تنها
اگه تی قشنگَ گئسه یا
والانی شانه جا
سردی گیرم آیم بوجور
یافم مرا
غزل نوروزان
اثر جدید شاعر نامدار قزوین استاد مجید بالدران
ما بی خبر نشسته و در رفت و آمدند درختان زن نما
جدول ها ،
پرازیده اند
ـ گوش تا گوش ـ
به شمشادهای بدن نما
از آسمان فعلاً آرام ،
چراغ سه رنگی به ما رسید
تابلوها،
چشمک سرخندبه میدان های تن نما
با پنجه های این همه چنار
که نمایش یک صحنه
در هزارو چند صدند
گل های چار فصل،
تماشاگران سایه های مانکن نما
از هر تویی،
نشانی این من ،
کوچه ای شد
ـ بن بست ـ
از دو سمت
"من"تو کجاست
که دستم نمی رسدبه "تو"های "من" نما؟
آنها که رفته اید،
شما اند
که "تو"نمی توان گفت
اویی
نمانده در گذربویناک رهگذران و
نه من ،
نه ما؟
اسفند هم
خوب بخوابید و خواب های سبزتان
مثلا این که ...
ما مانده ایم نوروزان و
این
نیمکت های چمن نما...
بهار 94 با ویژه های نوروزی
در گرماگرم عید ، ویژههای نوروزی بی شماری به دستمان رسید ، و هنوز هم میرسد و هریک به فراخور داشتههای قلمی خود ، بهار طبیعت و پیرامون را با کلمات ، باز رویشی ، خلق کردند و ما نیز با احترام خاص به همهی متصدیان مطبوعات که به ما لطف داشته و منت میگذارند از یکایک شان سپاسگزاریم و از بین همهی این ویژهها که لطف خاص خودشان رادارند ـ این بار نیز قرعه به نام «هاتف» افتاد و با تصویر زیبای روی جلدی که مشاهدهاش مینمایید در کنار مقالهی بلندی از جمشید شمسیپور خشتاونی ، گیلان شناس و شاعر تالش را ، که قبل از عید نوروز در همین تارنما خبرش را منتقل نموده بودیم که همزمان چاپ در هاتف در سایت معتبر «هاتف نیوز» نیز در حال نمایش است .
مصاحبههای دیگری که یکی از برجستهترین آنها گفتگوی ویژهی هدف بود که به همت سردبیر کار بلد گیلانی سرکار خانم پور همرنگ با پروفسور فیوریوچروتی فلسفه شناس خبره سیاسی جهان را با داشتههای علمی امروزش که از اهمیت ویژهای هم برخورد دار است ، در این ویژه به چشم میخورد.و همچنین مطالب متنوعی که هر یک به نوروز باستانی پرداخت دادهشده است و جا دارد از سرکار خانم پور همرنگ سردبیر محترم و همچنین مدیر محترم مسئول هاتف استاد سید حسین ضیا بری که بهحق گیلان شناس باتجربهی معاصر ماست سپاسگزار باشیم .