قائله ی جدید «قره باغ»که از هفتم مهر99 دوباره گُر گرفت و باعث جنگ خونین بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان شد ، چیز تازه و امروزه ای نیست . زمینه اش به گذشته های دور بر می گردد و همیشه آتش زیر خاکستر بود و آن هم در همان سال 1991 بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق به نوعی روی داده بود و این را مهدی نعلبندی در یکی از خبرگزاری ها(خبرگزاری تسنیم) یادداشتی در همین خصوص نوشته است که بیان آن خالی از لطف نیست:«سوشا شهری نمادین است. "پناهآباد"ی که پناهعلیخان جوانشیر در 1129 خورشیدی ساخت، بعدها شد شوشی. زادگاه عزیر حاجی بیگاف و خورشید بانو ناتوان و خان شوشینسکی و مدفن ملاپناه واقف.شوشا زادگاه ضربالمثلی تاریخی است از مچاندازی آقامحمدخان قاجار و ابراهیم خلیل خان حاکم قلعه شوشی. وقتی آقامحمدخان برایش نوشت:
منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد
تو ابلهانه گریزی به آبگینه حصار؟
که حکایت قلعه، حکایت آیینه و سنگ است و پاسخ حاکم قلعه بیتی از حیرانی بود:
گرنگهدار من آنست که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارم
آقامحمدخان قلعه شوشا را گشود و چند روز پس از فتح، به دست دو محکوم به قتل،[ که قاچ خربزه ی وی را خورده بودند] به قتل رسید...»