مي گويند بهار در اين حوالي اُردو زده است با لشگري از شقايق و بنفشه و هر آنچه كه در آن وادي غنچه مي بندد ، با تركش هايي پُر از تيغه هاي آفتاب زرين كه يكايك آن در زوبين محسور كننده اش هر شكار زيبايي را از پاي در مي آورد. ما سپر انداختيم از جنس گلبرگ هاي گل رُز و محمدي هاي سيمين تن در باغچه هاي خيال! كه زمين در شورو شوق زاييدن است و درختان در ترنم نسيم بهاري مست ، بوستان و گلستان ها در رقص و پايكوبي . چرخ ريسك كه مي خواند خانه ها گل مالي مي شوند با حاشيه هاي ارغواني بهاريه ، درختان گوجه سبز كه مي شكوفند عروساني بر سينه كش كومي نشينند و ما را در عالمي رويايي فرو مي برند.
گفتن و نوشتن از استاد محسن آریاپاد آنقدرها هم آسان نیست چرا که نگاه مدرنیسم او و خلاقیت و ابتکارات ادبی اش گمانه زنی های قلمی را مختل می نماید . او مرد همیشه بدعت است و نو آوری و با توجه به آثاری که از خود بجای گذاشته و رد خلق واژه هایش خود دنیایی از کنجکاوی ست . از جمله آثاری که نهایت شگفتی در شعر گیلکی را رقم زده است «اویتامن» ایشان است که در این اشاره کوتاه نمی توان به آن پرداخت . اثر بعدی ایشان «بازی بان» است که جزء سپید سرایی های او محسوب می شود وهم چنين در قالب غزل «ننوشته خوانا». اما آخرین اثرش «وَاپوشته واز» که مجموعه دوبیتی های گیلکی اوست و در این ویژه به آن خواهیم پرداخت. البته آثار آریاپاد حرف های زیادی برای گفتن دارد که در مبحثی جداگانه به آن پرداخته می شود .دفتر «باز پوشیده» عطر و بویی تازه دارد و ما نیز همراه می شویم با هشت بهارانه ، دو عاشقانه و دو گیلانه از این اثر، و خوانندگان فهیم را نیز با خود هم آواز خواهیم ساخت با «وَاپوشته واز»:
معرفي دو مجموعه غزل (ننوشته خوانا) و شعرآزاد (بازيبان) از محسن آرياپاد/دهسرا/90
(اكبر اكسير)
چهارمين سالگرد مجلة ادبي «دادگر» بهانهاي بود كه در جشن فرزانگان رشت باشيم. نشريهاي كه توانسته به مديريت جوان فرهيختهاي از يك خانوادة اصيل گيلاني با نام «سيد ابراهيم مروجي» وارد خانههاي مردم فرهنگ پرور رشت بشود و آئينه آمال و آرزوهاي مردم باشد.مهر ماه امسال در حالي جشن چهارسالگي مجله دادگر با حضور جمع زيادي از مخاطبان و هنرمندان گيلاني برگزار شد.
اگر نوشتن نیاز به تجربهای عمیق دارد، خواندن استعداد و حوصلهی درک تجربههای عمیقست. از این جهتست که فکر میکنم خواننده بذری که نویسنده میپاشد را مانند کشاورزی صبور به بار میآورد و به این ترتیب هر کسی را نمیتوان خواننده یک نوشته، اعم از داستان یا شعر، دانست. اینطور به نظر میآید که مرزبندی و تعریف مخاطب عادی و حرفهای هم از اینجا آمده باشد.
(گزارشی از مجموعة داستانِ خط قرمز روي گيجگاه زن / نوشته بهاره اله بخش / نشر رسش)
خط ترمز روي گيجگاه زن، اولين مجموعة داستان بهاره الهبخش، شامل ده داستان كوتاه است برگرفته از كلان واهمههاي با نام و نشان يك زن شهري و با برداشتي كاملاً اجتماعي، هر چند سمت و سوي اين نگاه در بعضي از داستانها، سياسي، فلسفي نيز ميشود، امّا آنچه كاملاً شاکله انديشگي اين مجموعه را تشكيل ميدهد، اجتماعي است و البتّه روايتِ زنانه اي از زندگي گذشته و حال راوي.
ما ایرانیان در زمان های بسیار دور جشن هایی داشته ایم که برخی از آن ها به سبب اهمیت ویژه ای که تاریخ برگزاریشان دارد ، رفته رفته رنگ و بویی گیراتر یافته اند و از این میان جشن نوروزبه سبب گردش سال ، پایان سال کهنه و آغاز سال نو بزرگترین جشن میهنی ایرانیان شده است . نوروز باستانی ترین جشن ایرانیان بیشتر از چهارهزار بار در تاریخ ملت ایران تکرار شده است . جشن نوروز که تا 13 روز در فروردین دوام داشت ، سرآمد جشن های سال بوده که از روزگاری کهن به هنگام برابری شب و روز و نو شدن جهان طبیعت ، همراه با رسیدن سبزه و گل و شکوفه و وزیدن نسیم جانبخش بهاری با مراسم خاص پرشکوهی برگزار می گردیده است . ...........
نوروز در کردستان از اسفندماه آغاز می شود. زیرا مردم از اوایل اسفند با برپایی مراسمی به استقبال نوروز می روند یکی از این مراسم «کوسه گردی» است . در این مراسم دونفر از چوپانان روستا لباسی مضحک و گشاد پوشیده یکی در نقش کوسه و دیگری نقش زن کوسه را بازی می کنند . زن کوسه لباس زنانه پوشیده و آرایش می کند و کوسه نیز ریش و سبیلی از پشم درست کرده و یک کلاه بلند بر سرگذاشته ، زنگوله یی بر گردنش آویزان کرده و دو شاخ برای او درست کرده و چکمه ای دراز و ممیز دار می پوشد . سپس کوسه و زن او در کوچه ها و به یک یک خانه ها می روند و ترانه می خوانند و به پایکوبی رقص چوبی می پردازند. .........