تبرئه ي غير تالش ، رفتار متناقض و تالش فرضي

چند روز بعد از نوشتن مقاله ي «واژه هاي نوظهور»ديروز و امروز تالش ، سفري به شمال داشتم بر حسب اتفاق نزد پژوهشگري آگاه به مسايل سياسي حضور يافتم  و گويا مقاله ي ياد شده را نيز خوانده بود و با رضايت خاطر به حقير گفت : «به من بگو ببينم در عهدنامه ننگين تركمن چاي ميرمصطفي خان ـ عامه تالش با اسب شان مقصر بودند يا روس ها زيرك؟شما در پيام هاي بازرگاني صدا و سيما ، در تبليغ از سوژه ي مورد نظر ، به فروش كالاي تبليغي مي انديشي يا به هوش بيننده يي كه آنرا مي نگرد؟ آن بنده ي خداي غير تالش مقصر نيست چرا كه كارخانه ي سود آوري به نام تالش داير است ودر تبليغات بازرگاني اش نيز مي بايست همايش باشد ، مدرك باشد ، مدال باشد ، يادبود باشد و... باشد ناز شصتش بذار باشد. مگر نخوانده ايد اخبار نامه ميرزا احمد را كه در يكي از صفحاتش كه الان ياد ندارم آورده كه :«من عرض كردم قربان شوم مير حسن خان[فرزند مير مصطفي خان] دست از دامان شما بر نخواهد كشيد تالش قربان شما باد» تلخ تر از اين تالش تاريخي دارد؟و...»وقتي اينها را بازگو نمودند به ياد شاعر و پژوهشگر تالش افتادم كه سينه اش صندوقچه ي اسرار اين واژه بر باددادن هاست كه به همين لحاظ هيچ NGOيي جرأت نمي كند رو در روي ايشان قرار بگيردتا آنچه كه به نام تالش رقم خورده است را بازگو نمايد.

ادامه مطلب

واژه های«نوظهور»دیروز و امروز تالش!

عزیزی زحمت کشیده دو نسخه از جریده محلی را به آدرس ... برای مان پُست کرده و در جدیدترین شماره ی پیش رو که تاریخ تیرماه 92 را در پیشانی خود دارد ، در یکی از صفحات نسخه ی جدید، دبیر محترم در کنار یادداشت های پراکنده یی که در قالب «یادداشت های سردبیر» گنجانده ، در بین چند سوژه ی پیرامونی ، فصل بلندی را نیز به «سیاست های ارمنستان» و «رادیو»یی که امروز به نام «تالشستونی صدو» بر سر زبان هاست اختصاص داده است .

ادامه مطلب

 

 

 

تاریخ و تاوان دهندگان به تالش!

«...همه و همه درست، ولي بزرگواران ، پس تكليف صداقت ،

 حفظ  امانت ، انتقاد  پذيري ، تحمل ديدگاه  مخالف، پرهيز از

خود مركز بيني و خود برتر بيني ، مسئوليت پذيري ، پاسخگو

بودن در قبال خطاهاي پيش آمده ، واقع بيني ، حفظ روحيه ي

 علمي و و و ... چه مي شود؟!»

برگرفته از وبلاگ...

[با جسارت تالش]

در خبرها آمده بود و خوشبختانه رسانه ی ملی نیز آن را بازتاب داده است و در کنار همه ی اینها خبرگزاری مهر نیز مصاحبه ی دو آتشه یی با محمد ابراهیمی «معروف به چکول» داشته است . بلال فروشی که به هردری می زند برای کار ، پیش هر مسئولی هم رفته است. آنگونه که خود در مصاحبه اش عنوان نموده جایی نبوده که برای کار نرفته باشد و سرانجام به این نتیجه می رسد ، باید با یک کیسه بلال و دو سه کیلو زغال و یک منقل در پارک مهاباد کسب درآمد نماید تا از این طریق خود را به مردم شهرش بشناساند که ایهاالناس من تحصیل کرده هیچ عاری از کار ندارم حتا بلال فروشی. صداقت را پیشه ی خویش ساخته و خود را آلوده به کارهای کاذب نخوام نمود . با این کش و قوس سرنوشت ساز می رسد به انتخابات شورای شهر ، حال شیطان قابش را می دزد و یا خود بر حیله های شیطان پیروز می شود ، خود را کاندیدای چهارمین دوره شورای اسلامی شهر مهاباد می نمایدو در بین 180کاندیدا نفر دوم می شود و آنگونه که بیان نموده کل دارایی اش یک فرغون و 2میلیون تومان پول در بانک می باشد.

 

ادامه مطلب

خداحافظ ملودی

گفتگو با مهدي مبشري

(عاطفه حسینی)

اشاره :

پنج شنبه يي كه گذشت تشييع پيكر استاد جليل شهناز بود . آنگونه كه شهرام ناظري

در همان مراسم گفت « يكي از غول هاي موسيقي مان بودو...» كه اين ضايعه جامعه

 موسيقي مان را سوگوار نمود.ما نيز به پاسداشت اين روزها كه در غم از دست رفتن

 شهناز نشسته است با گفتگوي «خداحافظ مولودي» كه برو بچه هاي قزوين فضا را

 با آن آذين بسته اند  و در يكي از جرايد محلي قزوين چاپ شده ، البته به نوعي ديگر

 از كنارش گذشته اند تقديم خوانندگان فهيم مي نماييم تا هم يادي باشد از«تار» استاد

 شهناز و هم كاستن ناملايماتي كه بچه هاي قزوين در پيرامونشان با آن روبرويند:

* تقریبا تمام سازهای ریتمیک آلبوم را خودتان به تنهایی نواخته‌اید؛ از دف گرفته تا دایره، دو طبله، کوزه، تنبک، مثلث و حتی ضرب زورخانه. چه اصراری بر این کار داشتید؟ می‌خواستید توانایی‌هایتان توی چشم باشد یا واقعا نبودند افراد دیگری که کنارتان قرار بگیرند؟

ـ کار در استودیو با کار روی صحنه تفاوت دارد. در بین شاگردهای خودم افراد زیادی بودند که توان نواختن سازهای متعددی را داشتند. اما به دلیل هزینه بالای ضبط در استودیو، ترجیح دادم سازها را خودم بزنم. بماند که من در بخش ریتم نوعی وسواس هنری هم دارم و ترجیح می‌دهم کار با بالاترین کیفیت نواخته شود.

ادامه مطلب