از روزي که نخستين ترجمههاي شعر فرنگي، در صورت فابلهاي لافونتن، وارد زبان فارسي و عربي شده است يکقرن ميگذرد. در اين قرن شعر فارسي و عربي تحولات شگرفي به خود ديده است. هر کسي با تاريخ ادبيات اين دوزبان اندکي آشنايي داشته باشد، به نيکي ميداند که در تاريخ حيات فرهنگي ايرانيان و عربها، هيچ قرني به اندازهقرن بيستم ميدان دگرگونيهاي سريع و چشم اندازهاي رنگارنگ نبوده است.