«دیارمیرزا» الموت است ازتبار رشوندها

اندیشه اش متعلق به همه ی اقوام ایرانی

بخش دوم و پاياني:

همانگونه که قبلن پیش بینی شده بود و مانیز در همین تارنما در ارتباط با همایش های سریالی که بنام میرزا کوچک خان در طول این سال ها در رشت برگزار شده که اولین آن در سال 1381 کلید خورده بود . دبیری دو همایش اول و دوم را زنده یاد افشین پرتو بر عهده داشت .چون آن مرحوم به رحمت خدا رفته است واکنون مسئولیت همه ی این همایش ها بر عهده ی «س. الف» و در دایره ی سازمان های مردم نهاد می باشد و با توجه به همایش سال گذشته ـ منجر به ویژه ای بنام «دیلمان» که شرح اش در همین تارنما رفته است و به تازه گی هم قرار است همایشی به همین نام در 11آذر در رشت برگزار شود.

آنهایی که با مطبوعات این مجموعه آشنایی دارند ، دبیران شان ارتباط تنگاتنگی با NGOها دارند و هیئت هایی که همان دبیران مقالات را به آنها می سپارند و جمعن در یک حلقه اند .کافی است اندک خبرهایی که منتشر نموده اند دقت نظر شود .از همایش سال 81 تا به این سو هر یک از آن ها در مدارشان  به نوعی  در طول این سال ها تالش موردهجمه قرار گرفته است و همایش نیمه دوم سال 94 نمونه ای از  آن هاست.

 

ادامه مطلب

«گیلان» و وارونگی ژرنال گیلولوژی

جمشید شمسی پور خشتاونی

 

اشاره:

سیزدهمین شماره «آوای املش» منتشر شد. آوای املش نشریه فرهنگی هنری و اجتماعی املش است که به صاحب امتیازی پزشک نامی و مردمی شرق گیلان ، دکتر صادق محبوبی منتشر می شود.الحق هم جای پای خود را در بخش پژوهشی آن منطقه پیدا کرده و طیف وسیعی از پژوهشگران را با خود همراه ساخته است .

این نشریه در شماره ی پاییزه ی خود با مقالات متنوع همراه با مقاله ای از گیلان شناس و شاعر تالش جمشید شمسی پور خشتاونی آذین بسته شده و در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است .خشتاونی در مقاله ی خود به گویشی از گیلان پرداخته که جذابیت خاصی به «آوای آملش» داده است و دکتر محبوبی بزرگوار نیز در مدخلی زیبا و در تکمیل نمودن مقاله خشتاونی «خانه فرهنگ گیلان» را ، که امروز بجای پرداختن به اصل گیلان به گویش «مرکز رشت» اکتفا نموده جلوه ی ویژه به این نوشتار داده است .

همانگونه که در این تارنما قبلن ملاحظه  شده ، شمسی پور چند سالی است که شیوه ی پژوهشی دوستان «مرکز رشت» را چندان مناسب گیلان شناسی نمی داند .این مقاله نیز با زاویه ای دیگر به همان پروژه ای پرداخته که بخشی از سوژه هایش را ازشرق گیلان گرفته و با ادله و شواهدی که به نوعی تالش نیز در آن درگیربوده و آمده هریک را در پیوند از هم به گیلان منتقل ساخته است . با هم می خوانیم:

***

از آنجایی که گیلان از منظر فرهنگی ، تاریخی کاملاً متنوع و متمایز بوده و همانند اطلس زبانی منحصر به فرد است . به همین لحاظ تفاوت ژرنال گیلو لوژی هر منطقه طبیعی به نظر می رسد . از علائم اثربخشی وفرامین تبلیغی آن می توان به سازمان های مردم نهاد در «مرکز رشت» یا همان NGOها اشاره نمود که با جنبه های تبلیغی و نام های نمادین ، با بهره گیری اعتبار قابل توجه از «گیلان » ـ با هماهنگی جراید ریزو درشت همسوی با گیلان گرایی! ، نمود مشخصی به خود می گیرد. در قبال مدل سازی گیله وا و «دامون» ـ نبش قبر شده! از همه برجسته تر و قابل مشاهده است .

 

ادامه مطلب

مواظب هم باشیم و برای تالش بکوشیم

بخش اول:

هفته های گذشته قوم نجیب و کُهن مان ـ تالش با پدیده ی رسانه ای از جنس گیلان گرایی!در«مرکز رشت» مواجه بود که جا دارد در همین خصوص یادداشتی در دوقسمت ـ بخش اول همین نوشتار پیش روست و بخش دوم آن تحت نام«دیارمیرزا الموت است...» در اختیار عزیزان بازدید کننده قرارمی گیرد.اما چون باانصاف می بایست قضاوت نمود و همه ی رفتارو کردارمان را بر اصولی قرار دهیم که کشور نازنین اسلامی مان ـ آنگونه که بستر را برای مان فراهم نموده از آن بهره ی بهینه ، برای همین آب و خاک برده شود.

اول از همه از خودمان شروع کنیم و بعد برسیم به آنهایی که به تالش کم لطفی کرده و می کنند ـ همانگونه که اشاره شد این پدیده (داعش) نام ویرانگری را به یدک می کشد و از آستین امپریالیزم آمریکا بیرون جسته است. با وجود اینکه نام مشمئزکننده ای دارد  و در این بلبشوی رسانه ای که شیطنت کلمات در آن بیشمار است و در شبکه های مجازی گاهن رُخ داده و دیدگاه های گوناگونی را به سمت خود معطوف داشته است.که بارها نیز از طرف نظام مقدس اسلامی در خصوص این پدیده اطلاع رسانی خوبی شده است تا جوانان ناخواسته در دام چنین پدیده هایی گرفتار نیایند .خوشبختانه در منطقه شمال نیز ائمه محترم جمعه در آگاه سازی این قضیه نقش بسزایی داشته اند. اینکه بیایم این پدیده را محدود به گیلان و تالش بدانیم ، اینگونه نبوده و نیست. چرا که این مسئله یک موضوع جهانی ست و ماهیت درونی و برونی آن بر کسی پوشیده نیست . حتا آزادیخواهان جهان نیز این پدیده ی امپریالیستی را به خوبی می شناسند. از جمله ی آن خود تالشان از برادران اهل تسنن گرفته تا تشیّع که تالشان اهل تسنن نگین درخشان منطقه ی شمال شهرستان تالش اند و در کنار برادران اهل تشیّع آنچنان با محبت و صمیمیت و صداقت زیسته اند که شاید زبانزد عام خاص باشند و درکنار آن با دیگر اقوام نیز بطور مسالمت آمیز در پیرامون هم به زندگی روزمره خویش ادامه می دهند.

ادامه مطلب