چند غزل تالشی

اشاره :

چندین سال بود آرزو داشتم صفحات شعر نشریات تالش رونق داشته باشد و از کرختی و تکرار و مکررات و دستون های پیش و پا افتاده خبری نباشد. این آرزو کم کم داشت برایم به یک کابوس تبدیل می شد.اما خوشبختانه بعد پنج ماه به شمال گذری داشتم و به ماسال که رسیدم تمام نشریات را یکجا خریدم .این بار برخلاف گذشته آنچه که مرا به وجد آورد صفحات شعر جراید منطقه ی تالش بود نه اس ام اس و «شنیده ایم که ...» .

خوشحالی ام بیشتر به خاطر آن بود که زنان شاعر تالش امروز پیشتاز در نو آوری اند .خصوصن چن غزل ناب و واقعن مدرن از خانم ها: ماهره عاشقی ، فرزانه قربانی ، سیده آرزو جوادی و شعری سپید از سرکار خانم اکرم کرم زاده که جای بس تحسین دارد.البته سرکارخانم علیاری و معزی را غایب می بینم. امیدوارم فعالیت شان راکد نمانده باشد.در کنارشان شاعران مرد تالش(خصوصن غزل زیبای جناب فتحی جای تقدیر دارد) نیز سنگ تمام گذاشته اند و این رونق بخشی را مطمئنم به گُل خواهند نشست و در پهن دشت شعر و ادبیات گیلان خواهد درخشید.اما سخنی کوتاه با خواهران بزرگوارم؛ این که کمی از دستون های تالشی فاصله بگیرند چه بسیار زیبا خواهد شد چرا که همان انرژی را که برای سرودن آن صرف می کنند برای شعرهای سپید، نیمایی ، غزل نو و معاصر ، جمهوری و...صرف کنند چه بسا یک دگر دیسی بسیار شگفتی در آثارشان به وجود خواهد آمد.البته مسئول محترم صفحه ی شعر این جراید باید عدالت را در خصوص شعر، بین شاعران عزیز کل تالش بر قرار کند و خدای ناکرده واژه ی «تیول» که شاندرمنی ها در آن زیاد به چشم می آیدو چرا ماسالی ها و...در آن کم رنگ هستند ، در آینده گریبانگیرشان نشود.نکته ای که بسیار حایز اهمیت است دبیر صفحه ی شعر طبق شناسه ی مجله مبنی بر «نشریه در حک و اصلاح تلخیص مطالب رسیده آزاد است »موظفند بر شعرها نظارت دقیق داشته باشند.اینکه شعرهای رسیده بدون آرایش و پیرایش به چاپ سپرده شوند به گمانم برای یک نشریه زیاد خوشایند نخواهد بود.اگر مدعی این هستیم که نشریه در گستره ی بین المللی است!! مسئول محترم نشریه نیز باید دقت نظر بیشتری در این خصوص داشته باشد.چرا که ...؟! ان شاءالله باز«چم به راه» خواهیم ماند تا بعد ماه ها دگر بار شعرهای بسیار زیباترشان را صید کنم .ایدون باد!

***

خاصَه پایز

(اکرم کرم زاده )

راه درییَه کرا آ

حینا بَه سَر

زری یَه قبا

سرهَ اطلسه شِی[وُ]

رَنگینه خَلا

یا بَرا...

خَندهَ خورانی نَه

سوجه وا کورانی نَه

خاسه پاییز

دَخونو...

اَی سغه دار

وَ

وزمَه داروُ

ویزهَ داروُ

وییه دار!

شمه را

رنگینَه مخمَلَه خَلا وَردَمه یار

بی خاوه آستمون

(ماهره عاشقی)

آستمون چییهَ تنه [تنی] ، بی تاویرهَ ، خاو نداری؟

 ته یَنی اشته دیلی کو، ای چله آو نداری؟

 

ویررَه واتمه که سولوک بکه همساده نه!

خری ته بازی دوئه ، دییس که آفتاو نداری

 

اشته داوره به دییه هیکسی ده منده نییه

روزَنی شَه ، شَوی را ساره و ماتاو نداری

 

دا که شای پرونجون اشتن ،زمینی دلی بسون

ته اشتن خبر نداری که ده آلاو نداری

 

دنیا اشته سری کو گَردی ، خبری دار نبیره

ای روزی آخر وینی جانی کو هیچ تاو نداری

اشته پارگاه

(فرزانه قربانی)

آوی که دَمَردَه سیناوی نَه دریا آرَسه

نا چمه سیسته بجاره کیله بیگاه آرسه

 

زونی ام داز چیرا اشتن گازی انته سوئه شَه؟

گوشه دارهَ دا سغَه دارهَ بنه یا آرسه

 

پاییزه غزری دارون ریشه نشا کنده ، [وَماش]*

خدا اشتن بی لیفه تائون جانی را آرسه

 

انگره قوشه شی خایم[خوام] اشته خاله کو ویلخیم

ته نییَشتَه چمه رَز، داری لچی کا آرسه

 

خَسَه بَختَه دیلی که ، شونَه شیوار وَری دیلَه

وَختی را [راه] ژن آکره با آشته پارگاه آرسه

*وقتی سنگ زبان تالشی را به سینه می زنیم بایستی تمام جوانب را حداقل در واژه گزینی در نظر بگیریم و واژه ی معادل تالشی که در دسترس است انتخاب کنیم.با پوزش از سرکار خانم ها قربانی و عاشقی «وماش» را جای گزین «ولی» ـ همان طور در شعر خانم عاشقی «هیکس» را جایگزین «هیچ کس» نمودم.امیدوارم مورد قبول باشد.

بانه مگه

(سیده آرزو جوادی)

اَگم اشته دیل پورَه ، وارشی را بانَه مَگِه

چِمی کو خواو دَری نی ، بالشی را بانَه مَگِه

 

زَمَه دیل ، خیلی پینَک[پینه]اشته جانی کو پرییَه

ته را مَندِه چَتینَه ، گالشی را بانَه مَگِه

 

اَوَه مَس وَختی نِداری روکَه تِه گَف بژَنی

امانی دَکَردَرَه ، نالشی را بانَه مَگِه

 

پاییزَه وا دیلی کومَه جیریرَه ، مه را زونوم

آلزیمَه دِه ، دَپش آپشی را بانَه مَگِه

 

مَردومی اَسبَه دَنش بی ویرَزه دپا ای وَر

نال ویبَه اَسبی دَنش آنشی را بانَه مَگِه

 

اَگَه اشته وَطَنی ای روزی پِشت آکَردرَه

غَریبی نی مَردیرَه ، تالشی را بانَه مَگِه