تات در گذر تاریخ ، زبان قدرتمندی بود و در بخش وسیعی از خاک ایرانتا قفقاز کنونی (که هنوز دوشقه نشده بود)را شامل می شد. آمده استکه امروز از آن زبان فراگیرتنها چندشهردرزنجان ، قزوین ، گیلان و اردبیل ـاطراف خلخال (کلور)بر جای مانده و با آن تکلم می کنند .زبان پر آوازه ای که آمیخته با زبان های دیگر به گویش و لهجه های رنگارنگی مبدل شده که همانند گل های زیبا دایره ی آفرینش واژگان را در دل خود پرورانده است.
در روز دومتجاوز «پوتین» به اکراین ، کلیپی در شبکه های اجتماعی دست به دست می گشت که مادری را در میان رژه ی ایستاده ی خیل سربازان،بی هراس لابلایآن هاورود نمود با بوسه زدن بر بازوبندفرزندسربازشکه پرچم کشورش در آن درج شده بود و با نوازش بر سرو صورت جوانش به زبان تُرکی مویهمی کرد.از رُخ و رخساره ی کلیپ آنگونه که پیدا بود،عده ای ناشیانه و با بهره گیری از آواز شجریان ـ بی آنکه متوجه ی فضای داخل کادر شده باشند(که پرچم کشور ترکیه به وضوح درآننمایان بود)و به دور و اطراف خود به درستی بنگرند با اصل سوژه که جنگ اکراینو روسیه باشد همخوانی نداشت.تا جایی که حال و هوای عاطفی مادر فرزندی و همچنین وضعیت مردم جنگ زده ی اکراین را نیز به حاشیه می برد.
نگارنده با باز بینی چندین باره ی آن کلیپ در پیچ های گوناگون به ناگاه به یکی از پیج های شاعران حلقه فرهنگ گیله وایی نیز آن را رؤیت نمودم که از پیدایش گیله وا با آن همکاری هنری داشته است. درهمین گیر و دار دیدم عزیزی همین کلیپ را برایم واتساپ نموده است که برایم مرور آن تکرار شده بود.به این فکر افتادم که با یکی از قلم بدستان ثابت فرهنگ گیله وایی که دو دهه است قبل از اینکه آثارش به چاپ برسد اول از همه صلاح را در آن می بیند که به صورت پاورقی در آن جریده به صورت سریالی و پی در پی به چاپ برساند و یکی از اُرگان های اصلی تاریخ پژوهشی فرهنگ گیله وایی در گیلانبه حساب میآید و مورد احترام همان حلقه نیز می باشد(و صدالبته مورد احترام نگارنده نیزهست) این کلیپ را با وی به اشتراک بگذارم تا ببینم ایشاناین دسته گلی را که بنام جنگ اکراین در شبکه های اجتماعی به آب داده شده است چگونه به آن می نگرد؟