اندر احوالات صدا و سیمای تالش

دو دهه ی پیش ، زمانی که برنامه ی تالشی «کَوَه هَه ژن» رادیوی گیلان پخش می شد ، سرو صدای بسیاری راه انداخت ـ که بعد سال ها تالش دارای حداقل برنامه ای شد.اگرچه عامیانه بود و تا قوام آمدن آن ، زمان بسیاری طلب می کرد و متأسفانه پایدار نماند . نکته ی حایز اهمیت آن اجرای خوب خانم عزیزی و ناصر حامدی بود که موجب جذب مخاطب بیشماری شد .

خاطره ای که برایم از این برنامه باقی مانده این است که خبر نگاری به روستای اولم عزیمت می کند تا گزارشی در خصوص این برنامه ی فرهنگی تهیه کند.در این رهگذار وقتی گزارشگر از یکی می پرسد چه پیام ، خواسته و پیشنهادی برای برنامه ی «کوه هَه ژن » داری ؟ گفت:«امه کَووئه هه ژه نه برنامه کو اینظار دارم امه را برق و گاز و آب بوئره و...»؟!

خارج از لطایف الحیل این گزارش باید گفت ، برای هر طرحی باید زیر ساخت های آن را به درستی اجرا نمود.وقتی یک روستایی علیرغم اینکه برنامه را  گوش می کرده ولی هنوزاز ماهیت آن  بی اطلاع بود که نیاز است و خواهد بود ، در این زمینه ـ خصوصن فرهنگی ، هنری و ادبی ،  فرهنگ سازی شود تا بتوان فرهنگ غنی ای برای قوم خود بجای بگذاریم .

تا اینجای کار را داشته باشید و فلاش بگی بزنیم به برنامه رادیویی «سیری در تالش»که زمان قبل از انقلاب در رادیوی گیلان اجرا می شد و بعدها در جراید محلی و کتاب ها و خاطرات برخی از اشخاصی که در این زمینه کار کرده بودند خواندیم که برنامه در گستره بین المللی هم بود و حتا تالشان آنسوی مرز نیز از آن بهره می بردند . که همان برنامه نیز دارای چالش های خاص همان زمان خود را داشته است .

یاد آوری این نکته به این دلیل است که اگر برنامه ای برای تالش درنظر گرفته شده است باید در مکانیسمی به اجرا در آید که در وهله ی اول برای خود تالش بکار آید و آنهایی که بخش اجرایی آنرا بر عهده می گیرند تمام جوانب را در نظر بگیرند و از توانمندی های خاصی برخورددار باشند و تضادها آراء و اندیشه ها را بتوانند در خود هضم نمایند نه اینکه دربرنامه «سیری درتالش» از امثال ...ها استفاده بهینه کرده باشیم و بعد از سه چهار دهه وقتی می خواهیم جشن نکو داشتی بر گزار نماییم او را از قلم بیاندازیم .

سخن گفتن در این وادی بسیار است .اما آنچه که باعث شد این چند سطر را قلمی نماییم بر می گردد به گزارشی که برخی سایت ها و خبرگزاری ها و بطور کلی در فضای مجازی پراکنده شده است مبنی بر اینکه« روز پنجشنبه 23 دی ماه مدیر کل محترم صدا و سیمای گیلان با عزیمت به شهر ماسال و حضور یافتن در جلسه ای با مشارکت شهردار و شورای اسلامی شهر ماسال ، تفاهم نامه ای را امضاء کردند که به موجب آن ، شهرک و دهکده صدا وسیما در بام سبز ماسال تأسیس می شود و نمایندگی صدا و سیما در آن دهکده مستقر می گردد تا تولید برنامه نیم ساعت[!!] تالشی در هفته را به دست بگیرد».

مبارک است و حضورمدیر کل محترم جناب مهندس ظهیری را به فال نیک می گیریم .ان شاء الله آنگونه که در خبرها آمده است تالشان بتوانند پتانسیل بالقوه ی خود را به بالفعل تبدیل نمایند .این آرزو بر آورده نمی شود مگر با همت عزیزانی که می خواهند سکان این برنامه را در دست بگیرند تا بتوانند آن را به ساحل موفقیت برسانند.بدور از هر گونه رابطه بازی و... تنها برای معرفی تالش تلاش نمایند تا این قوم آنگونه که هست در این برنامه ی نیم ساعته(!) به دیگر اقوام شناسانده شود .چرا که امروز جهان دهکده ای بیش نیست و شبکه ی باران را اکنون در خارج از کشور نیز می توان به تماشا نشست.

سوالی که در این قضیه در اذهان متبادر می شود مبنی بر آیا با نیم ساعت برنامه می توان کل تالش را پوشش داد؟ در این برنامه ی نیم ساعته چه چیزی را می توان معرفی نمود؟با وجود اینکه قوم تالش بعد از قوم گیلک دومین قوم پرجمیعت گیلان در کنار اقوامی چون آذری ها ، کُردها ، لُرها و... است .

اما جای خوشحالی آن باقی ست که مدیر کل محترم صدا و سیمای گیلان به ماسال عزیمت نموده که جای تحسین دارد و به ندرت پیش آمده چنین حرکتی دیده باشیم.باید امیدوارشویم  و بر همه ی عزیزان فرهنگی واجب است دست در دست هم دهند برای شکوفایی قوم نجیب تالش و برای پربار کردن این برنامه تلاش مضاعف نمایند.

باز تعریف روزنامه‌نگار، خبرنگار و رپورتاژ بگیر

 مزدک پنجه ای


اشاره :

اگر خاطر مبارک بازدید کنندگان مانده باشد هفته های قبل مطلبی به قلم امین حسن پور پژوهشگر گیلان مان در این تارنما به نمایش گذاشتیم که در آن اشاره ای به بخشی ازپدیده هایی که بنام «گیلان شناسی» در بدنه ی ادارات جذب شده اند داشته بودند و همانند روابط عمومی ادارات در حد «رپورتاژ»ـ گیلان هزینه ی راه هایی می شود که هنوز باید و شاید به بوته ی نقد و بررسی گذاشته نشده است و آنهایی که اندک آشنایی با هزینه ی «گیلان شناسی» دارند از نوشته ی امین حسن پور خیلی از مسایل را می توانستند و می توانند دریافت کنند که وضع مطبوعاتی مان در گیلان در چه وضعیتی سیر می کند .این آشفتگی های گیلان پژوهی حتا نشریاتی را که بالای دو دهه فعالیت دارند نیز بلعیده و در خود هضم نموده است.جالب است این بار یکی از روزنامه نگاران جوان گیلانی که خود صاحب نشریه است و خبرنگار جراید دیگر ، از زاویه ای متفاوت به این پدیده نگریسته که باز در هفته های بعد بیشتر در این خصوص خواهیم گفت و نوشت .حال این شما و این هم نوشته ی مزدک پنجه ای: 

یک

مطبوعات از دوران مشروطه تاکنون نقش موثری در روشنگری و شناخت مردم نسبت به حقوق و مطالبات قانونی خود داشته اند، هر چند در پاره ای اوقات برخی از مطبوعات به‌واسطه‌ی عدم حرفه‌ای گری و شناخت جایگاه رسانه به جای آن که در جامعه‌ی مدنی به روشن گری بپردازند، بعضا جامعه را با اخبار، موضع گیری ها و تحلیل های نابخردانه دچار تشنج و بی ثباتی می کنند.

ادامه مطلب

تالش جایگاهش را باز می یابد

«نغمه ها» از ویژه برنامه ی موسیقی اقوام ایرانی است که درشبکه چهارم صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود.این برنامه ی هفتگی  و جذاب ، این بار به تالش اختصاص داشت.جمعه ی گذشته (95/10/3) با فیلم مستندی از شاعر و پژوهشگر موسیقی تالش ـ آرمین فریدی هفت خوانی به بالای آنتن رفت .

این پژوهشگر تالش با تبحر خاصی که  از موسیقی تالش ، خصوصن در پرده ها دارد، با اندوختن تجربه ی سال های متمادی از موسیقی تالش و در کنار نواختن قطعاتی از آواهای تالشی در این سال ها به تشریح آن نیز پرداخت و خوب هم با توضیحات بجا و عالمانه اش ، این قوم کُهن را در بین اقوام سربلند نمود و این می رساند تالش دیگر آن تالش دهه ی شصت و هشتاد نیست و نباید هم به گذشته برگردیم .چرا که انسان همیشه با تجربه زندگی می کند و با اُفت و خیزها مسیرش را می پیماید و این شیوه در طول سال های متمادی هم برای اقوام به ثبت رسیده و هم هنرمندانی که در دل اقوام برای داشته های شان می کوشند.چه بسا در این مسیر پرطلاطم لغزش هایی نیز بوده باشد که طبیعی به نظر می آید.

آنچه که امروز تالش را با موسیقی اش برجسته می نماید داشته هایی ست که این قوم در دل خود دارد وبا انباشت آن می توان به درستی آن را پالایش و پیرایش نمود . آن گونه این پژوهشگر سخت کوش تالش نیز به زیبایی در همان فیلم مستند به تشریح آن پرداخت. آنهایی که این برنامه را دیدند به ویژه گفتگوی فریدی را، با این نوید بخشی در خواهند یافت که تالش در آینده ای نزدیک در بین اقوام جایگاه وسیعی خواهد داشت.

امیدواریم چنین فیلم های مستندی از دیگرعزیزان در رسانه های ملی دیده شود که تالش را می توان به زیبایی در همین قاب رسانه ی ملی دید و از آن لذت برد.

 

به ناسیونالیستهای نوآمده

 

امین حسن پور

اشاره:

نوشته ای که پیش روی تان قرار می گیرد از محقق و گیلان شناس جوان عصرمان ، امین حسن پور می باشد که از سایت وی به عاریه گرفته ایم .در دل این نوشتار ناگفتنی های بیشماری نهفته است که می بایست در مجلات تخصصی و پژوهشی که امروز در خدمت سیاست بازان قرار گرفته انعکاس می یافت و چرا نمی یابد که باید به خود متن رجوع نمود . به همین لحاظ لازم دیدیم در تارنمای خودمان این نوشتار وزین را به اشترتاک بگذاریم البته با پوزش از آقای حسن پور :  

طی چهار پنج سال اخیر، همهٔ ما از شکل گرفتن انواع و اقسام صفحه‌ها و کانالها و سایتهای علاقمند به هویت قومی گیلک، تبری، تالش، کاسپی وباخبریم. در واقع جریانیه که داره روز به روز فربه‌تر میشه و تعداد قابل توجهی از جوانان و نوجوانان بین سنین ۱۵ تا ۳۰ سال رو دربرمیگیره.تا پیش از این در ایران، طی دهه‌های گذشته دو جریان فکری عمده، مسائل قومی رو دنبال میکردند. یکی جریانهای چپ و سوسیالیستی بودند و دیگری جریانات راستگرایی که میلی ارتجاعی برای بازگشت به دوران ارباب-رعیتی داشتند.جریان اول، پس از حذف ساختاری چپ در ایران، نابود شد و در دههٔ ۷۰ در غیاب اولی، جریان گیلان‌شناسی از بطن دومی به وجود اومد.در سنت گیلان‌شناسی، ثبت و ضبط داشته‌های فرهنگی، ترویج نوعی اندیشهٔ بازگشت و تبلیغ روی کار فرهنگی ویژگی عمده محسوب میشدند. و صدالبته از همهٔ این موارد سیاست‌زدایی شد تا به کسی برنخورد و کار پیش برود!

 

ادامه مطلب

شعر کوتاه تالشی (گویش فومنی)

غلامرضا عقلایی

(1)

دیل دوئَه مَه

چیله شَوی

دا صبی لَچ

خاطره ایشمَرْم

Dil doama

čila šavi

Dā sebi lač

xātera ?išmarem

(دل داده به یلدا/ تا بلندای صبح/خاطره می شمارم!)

(2)

بدا سقَه دار ببوم

اشته خَزونی را

لیف بَه لیف

چمه خاطره ن بشمر!

Bdā seqa dār bebom

ešte xazoni rā

lif ba lif

čeme xāteran bešmar

(بگذار درختی باشم / برای خزان پاییزی ات / برگ به برگ / خاطراتم را بشمار!)

(3)

پاییزی قمچی

گرمه وا

لیف وُ

داری چپور!

Pāeezi qamči

garma vā

lif-u

Dāri čapor

(شلتاق باد پاییز/ انبوهِ برگ است وُ / تنه ی عریان درخت!)

(4)

چمه خییالی شِرون

ترَکا هَردَه

کایَه پَری

پَرگِتِه را؟!

čeme xiyāli šēron

terakā harda

kaya pari

par gētē rā

(شعرهای خیالم تَرَک خورده اند/ کجاست بالی/ برای پریدن؟!)

 

 

گیلان مصور و«نقش آفرینان»نهضت جنگل

«گیلان مصور» سایت تازه بروز شده و نزدیک به «فرهنگ ...» است که گردانندگان آن از زیرمجموعه فصلنامه ی «دیلمان» می باشند .این سایت به تازه گی در تولید خبر از پیشروترین سایت های گیلان بوده و با ساخت و پرداخت گفتگوهای سریالی در قالب «گیلان گرایی» نقش برجسته ای را ایفا می نماید و همانند نشریه «دیلمان» در بازتاب از مطالب ارایه شده کم لطفی هایی را در معرض دید عموم قرار می دهد . با توجه به کارنامه ی نه چندان خوب این فصلنامه،سایت «گیلان مصور» گویا در پوشش خبر «نقش آفرینان» ... تا حدودی گوی سبقت را از دیگررسانه های مجازی و مکتوب گیلان ربوده است.

شاید به این خاطر باشد که این سایت نسبت به سایت هایی که در پوشش «نقش آفرینان» همایش های سریالی که یکی از آنها قرار است در 25آذری 95 در رشت برگزاری گردد اطلاعاتی بیشتر از دیگران در اختیار افکار عمومی قرار داده و می دهدکه جای بس تقدیر و تشکر ویژه دارد و از لای همین اطلاعات بدست آمده می توان به چند و چون لایه های پنهانی آن دست یافت. یارسانه های دیگری دارند جورنشریه ی «دیلمان» را می کشند که قبلن حتا بازخوردهای آنچه به نشریه می رسید هم نتوانست در اختیار مخاطبین خود قرار دهد.

ادامه مطلب

اینجا تو چقدر رواج داری ای کوچک بزرگ!

اشاره:

آنهایی که در وادی «فرهنگ عامه» تالش سیر می کنند وبا آداب و رسوم تالشی دنیای سحر انگیزی برای خود خلق می کنند حتمن مقالات پر مغز قربان صحرایی چاله سرایی  را به یاد دارند.از این نویسنده ی شهیر تالش در طول این سال ها مقالات بیشماری در جراید گوناگون ، وبلاگ ها و سایت ها برای زنده نگهداشتن تالش منتشر شده است .قلم وی نیز به یقین یکی از افتخارات تالش است.جا دارد خوانندگان در اشتراک مساعی از این نوشته ی پر ارزش بی خبر نمانند. اگرچه در ردیف باز پخش ها قرار می گیرد اما هر لحظه تازه و تازه تر به نظر می رسد.این عزیزتالش مان در هرگوشه ای از ایران نازنین مان که باشد همیشه پویا و شاداب و در کنارش با قلم شیوا و همیشگی اش تالش را سرزنده معرفی نماید کما اینکه در این یادداشت، احساس بلند و ظریفش را در ویترین دید عموم گذاشته و مانیز با طراوت آن دوباره با اندکی تلخیص به نظاره اش می نشینیم :

***

اينجا «اَلاشِستان»1 است، با قامت‌هاي قيام کرده

دوره «گَرمِشَه وا»2 سپري شده، برگي بر راشي نيست

بادي سرد و سوز مي‌وزد، از سمت «اسکله»3

گويي صداي خشن سرخ‌پوشان4 است که بدين سو، زوزه مي‌کشد

نهيب قُلدر5  هم شنيده مي‌شود، از «پُل منجيل»

اما اينجا «ماسوله»‌ است، حومه «فومنات»

مردي «شِکَه‌پوش»6 مي‌آيد، «باشْلَق»7 به دوش

و «چَموش»8 را گره زده است به «پاتاوَه»9

«چَنگيلَه»ای10 در کار نيست، اما «گيرَوِه»اش11 رنگين است

يادگاری است از «مَشتَه گيريَه‌ناز»12

«چَرَه»13 را «کَبلا تَـمَـز»14 آورده بود

ادامه مطلب

گذری بر زندگی و آثار شاعر ملی کُرد

عبدالرحمان شرفکندی (هه ژار)

دکترفاروق صفی زاده

پژوهشگر ، نویسنده ، مترجم و شاعر نامی کُرد ، استاد عبدالرحمن شرفکندی ملقب به «هه ژار» در سال 1300خورشیدی در شهر فرهنگ پرور مهاباد دیده به جهان گشود . پدر ایشان ملا محمد پور از روحانیون متدین بود که از راه کسب و کار امرار معاش می کرد. هه ژار در بیست سالگی ( سال 1320 اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران و به ویژه کردستان) جزو نخستین کسانی بود که در جمعیت تجدید حیات کردستان (ژـ کاف)عضو شد . در این زمان استاد شروع به سرودن شعر کرد .در همین زمان تخلص «هه ژار به معنی فقیر و تهی دست» را بر گزید. از سوی قاضی محمد رئیس جمهوری کردستان شاعر ملی لقب گرفت و نخستین دیوان اشعارش چاپ و منتشر گردید. او از دوستان و نزدیکان قاضی محمد بود .

داستان زندگی هه ژار در عراق ، سراسر حکایت تحمل فقر و محرومیت در عین آزادگی است. سال ها با نام مستعار زیست و برای گذران زندگی ، به انجام سخت ترین کارها دست زد.از کارگری و سر عملگی در بیابان های گرم و سوزان جنوب و غرب عراق تا خدمتکاری منازل و حمل بارهای مردم ، کار طاقت فرسا و سوء تغذیه بیمارش کردو چون بیماری اش به درازا کشید مسلول شد و به توسط جمعی از دوستان به بیمارستانی در جبل لبنان انتقال یافت .این بیمارستان کتابخانه ی بزرگی داشت حاوی کتب ارزشمند به زبان عربی .هه ژار دو سال و چند ماه در آن جا بسر برد و به مطالعه ی این آثار پرداخت . پس از بهبودی به عراق بازگشت (به عضویت مجمع علمی آن کشور درآمد) هه ژار جزو مخالفان رژیم نوری سعید عراق گشت و به کردستان سوریه هجرت کرد. پس از کودتای عراق و سلطنت عبدالکریم قاسم و برابری حقوق کُردو عرب ، هه ژار به عراق بازگشت و به ملا مصطفی بارزانی رهبر کردهای عراق پیوست .هفده سال در کنار بارزانی اشعاری بسیار مهم و سیاسی سرود که در دیوان بو کردستان(برای کردستان) به چاپ رسید.

ادامه مطلب

خالکایی داستان عشق و زندگی و مرگ!

رمان خالکایی

رضا دادجوی

نشر آوای علی

قیمت 8800تومان

قلم دکتر رضا دادجوی را قبلن بطور پراکنده در رسانه ها مرور نموده ام که حال و هوای خاص تالش را با خود دارد و بیشترین سوژه هایش بر مدار ماسال می چرخد. این بارخالکایی آمده وسعت نوشتارش را گسترش داده تا شاید قوم تالش بهتر در رمان دیده شود .این اثر 351صفحه دارد و به حکایتی می پردازد که از دهه ی 20تا اوایل انقلاب را شامل می شود . نقطه ی قوت خالکایی تراژدی تلخی است که در زندگی شخصیت های رمان رُخ داده است و هر یک از این شخصیت ها با سرگذشت شان ذهن ما را ساعت ها به خود در گیر می سازد و همچنین دو قطبی بودن جامعه در رژیم پهلوی دوم را به زیبایی به تصویر کشیده است .

ادامه مطلب

هفت

حسن لطفی

یک

تا هفت که بشمارم ، عاشق شده ای ! یک ، دو ، سه ، چهار، پنج،شش! ششمین در راه باز می کنی و داخل می شوی. مادرت پشت به دیوار ، ایستاده و گریه می کند.تو زمانی می فهمی که بر می گردد تا از اطاق خارج شود بیرون که می رود ، تو می مانی و اطاق خلوت و از پشت شیشه ، درخت گیلاس را می بینی که شاخه هایش در بادتکان می خورد و برف هایش به زمین می ریزد.به مادرت فکر می کنی و به اشک هایش که ذهنت را پُر کرده است و سربلند نمی کنی تا بببینی از خانه روبرو ، یکی تو را نگاه می کند. از در که بیرون می آیی ، مادر اشک هایش را شسته و سفره غذا را آماده کرده است تا پدر بیاید . پدرت که می آید، خسته تر از همیشه است و تنش بوی عرق تندی می دهد. بدون کلامی ، کنار سفره می نشیند. قاشق هایتان بالا و پایین می رود و صدای برخورد قاشق ها با بشقاب توی اطاق می پیچد و تو و تمام خواهرانت می دانید غذا تمام نشده .پدرتان خوابیده است و نمی دانید مادر مثل شما فکر نمی کند و امیدوار است پدرت دیرتربخوابد ، تا او بتواند کارهای امروزش را برای او تعریف کند.

 

ادامه مطلب

تعداد صفحات : 30