قالب دوبیتی در ادبیات کهن تالش ، از دیرباز به خاطر وزن ثابت و سهولت در گنجاندن محتوا و مفاهیمی دلخواه ، همواره مورد توجه شاعران تالش بوده و بی تردید می توانیم بگوئیم دوبیتی پایدارترین قالب شعر تالشی است .
دوبیتی تالشی در سیر صعود خود محتمل فراز و و فرودهای فراوانی شده و مسیری پرپیچ و خم را گذرانده است . این دوبیتی ها که غالباً شاعرانی ناشناخته دارند و سینه به سینه نقل شده اند ، به دستون «Dastun» معروفند و در حال حاضر برترین سند موجود جهت اثبات غنای ادبی تالش می باشند.
با مروری بر این دوبیتی ها در می یابیم که دل مشغولی شاعران شان از حیث مفهوم بیشتر مسائل عاشقانه بوده که پشت اندیشه و تفکری ژرف وجود دارد. این دوبیتی ها پژواک دردها و آلام و احساسات و مکنونات درونی شاعرانی ست سخت کوش که مشکلات و کار صیقل جسم و روحشان بوده و چون از دل بر آمده اند ، بر دل می نشینند.
چند سال قبل يكي از رجال دلسوز تالش[...] از سر خير خواهي و تجربه و دانشي كه از پيرامونش به دست آورده در يكي از همايش ها كه بعدها به صورت CD در اختيار افكار عمومي قرار گرفت اشاراتي كوتاه به اين مضمون:« بايم يندي ضعفون بپوشونم نقطه ي قوتي تقويت بكرم و...» بيان داشتند . نصايحي كه سخت گزنده و هشدار از عواقبي مي داد كه آينده ي تالش را به تصوير مي كشيد و هيچ يك از ما به اين باور نرسيديم كه روزي بي توجهي به چنين توصيه هايي گريبان ما را خواهد گرفت ـ فرقي نمي كند چه تو باشي و چه من . وقتي با دستان خود بادي را كشت كنيم مسَلَمن طوفان درو خواهيم كرد!.
شايد اين عزيز در طول سه دهه يي كه در كنار اقوام بوده و با مردم بودن تجربه هاي گران بهايي اندوخته است كه ما به گردش نمي رسم و كرديم آنچه را كه نبايد مي كرديم و شد آنچه كه نبايد مي شد و امروز ثمره اش را داريم اين چنين(!)مي بينيم . تاجايي كه سايت مي زنيم به نام شهرمان «...نيوز» نامه ي رحيمي به احمدي نژاد را كه صدها بار كپي رايت شده است و در تمام رسانه هاي ارتباط جمعي باز پخش شد و... مجددن آنرا بازتاب مي دهيم . از مدير محترم مسئول كيهان حاج آقا شريعتمداري كه ... اما اينكه همين ديروز از پيرامون مان چه گذشته است غافل مي مانيم . براستي مارا چه مي شود؟
در یکی از یادداشت هایم نوشته بودم که زبان فارسی یکی از کلیدهای پیروزی در حفظ هویت ملی ایران است. البته این بدان معنا نیست که بنده مخالف حفظ زبانها و لهجه های محلی می باشم.در دنیای امروز به قول زبانشناسان، روزانه چندین لهجه و زبان محلی می میرد، ناچاریم این حقیقت را بپذیریم.
نگارنده به جای زبان مادری، ترجیح می دهم زبان محلی بنویسم. زیرا بسیار دیده ام مادران نسل جدیدی را که با خانواده خود به زبان مادری صحبت می کنند اما حاضر نیستند با کودک خود به به همان زبان و یا گویش صحبت کنند و عمده ترین دلیلشان، ترس از کاهش توانایی های کودکشان است در ورود به مدرسه، سرخوردگی و افت تحصیلی. که پر بی راه هم نیست و کارشناسان آموزشی به این مهم صحه گذارده اند؛ که بیشترین افت تحصیلی مربوط به استانهای ترک زبان و عرب زبان ماست.
نقدی را که مشاهده می فرمایید از جریده ی معتبر ایران شناسی انتخاب شده است. چون بنابر دلایلی در صراحت نام بردن اشخاص معذوریم به همین لحاظ نام مورد نظر با شناسه [ع.ع]در اختیارتان قرار گرفته که از این بابت پوزش مارا بپذیرید.اما با وجود اینکه تکراری به نظر می آید و به سال های دور بر می گردد، روی هم رفته آموزنده است و نشان از هوشیاری فرزندان دیگر اقوام دارد که به خوبی قوم شان را رصد می کنند و هر آنچه را که برای قوم شان نوشته می شود تیز بینانه از کنارش می گذرند و بدون رودربایستی با شخص یا اشخاص ـ نمی گویند کات اش کنید ... دست نگهدارید... علیه آن نقد ننویسیدو... این گونه است که هم قوم شان رشد می کند و هم داشته های فرهنگ شان بالا می رود . همان اشخاصی که بعدها می خواهند برای قوم شان و پیرامون شان قلم بزنند نواقص شان را نیز به خوبی می بینند.به راستی آیا در تالش چنین شده و می شود؟
عزیزان بازدیدکننده ، آنچه در زیر خواهد آمد فرض بفرمایید در حال مطالعهی مجلهای هستید که در کنار صفحات ثابت خود ، یکی دوصفحهای برای خوانندگان خود ترجیحن در آخرهای مجله در نظر گرفته است. با همان حال و هوای مطالب فرستادهشدهی مخاطب ، با شیوه ی نوشتاری خودش با وی ارتباط برقرار میکند تا نقطه نظراتی که در این بین پنهان مانده را منتقل نماید ولی برای خوانندهی حرفهای کسلکننده و ابتدایی به نظر میآید.
ما نیز در طول هر فصل میبایست به بعضی از موضوعاتی که از ما پرسش می شود ، پاسخگو باشیم و به همین لحاظ پیشاپیش از روی گل مبارکتان پوزش میخواهیم و این هفته را موقتن به این آدرس: «اين شعرها از من نيست»مراجعه نمایید تا بتوانیم به آنچه در زیر خواهد آمد بپردازیم که باز از این بابت پوزشمان دوچندان خواهد بود و با این توضیح مختصر و بازهم با پوزش:
***
هفتههای قبل کامنتی را از بین کامنت ها انتخاب نمودیم و گویا متعلق به یکی از همزبانان تالشمان است که در چند سطر از ما خواسته تا «وابستگی [...]شمسیپور به گویش گیلکی» را برایش تشریح نماییم . خوشبختانه این دوست «تالشه برا»ی ما یادآور شده بود «تحلیل خود را در چرایی» موضوعی که به شرحش خواهیم پرداخت بهتفصیل با وی به گفتگو بنشینیم .که صد در صد هم «تالش»!!! است و هم آشنا! همینکه با چند سطر آمده بر ما منت گذاشته و بافرهنگ قابلتأمل خود ، هم حُرمت تالش را بجا آورده و هم شعر را پاس داشته است جای تقدیر دارد.