هفته ي گذشته يكي از آثار آذري مرحوم هارون شفيقي را در كادري سند قرار داده بوديم تا بوسيله ي سند ديگر پيش روي آن ، بخشي از ناگفتني هاي تالش را روخواني نماييم . چون وجاهت اين شاعر بالاتر از اين هاست و از طرفي شعر ياد شده ،چندان خوانا به نظر نمي آمد كه مجددن با برجستگي خاص همراه با عكس وي در معرض ديد عموم قرار خواهد گرفت:
نخستین دفتر شعر استاد پوراحمد جکتاجی ، گیلان شناس و شاعر برجستهی گیلانی بنام «ایتا دشتی آواز خُوندگی» منتشر شد. دفتر پیش رو مجموعه شعرهای کوتاه و بلند شاعر را دربرمی گیرد.
فضای شعرها آکنده از عشق است و روایت گر انسانی که عاطفه در آن نقش بنیادی دارد. همانگونه که قبلن در همین تارنما به قلم یکی از گیلان شناسان تالش آمده بود:
«جكتاجي را بیشتر با قلم اسطوره ساز مقالات اش میشناسند. قلمي كه ميراث گرانبهای گيلان و پشتوانهی فرهنگ غني كشورمان محسوب میگردد. روزنامهنگاری كه وصف بلندآوازگی وي خود «گيلان» است. همين امر سبب شده ، شعرها و قصههای گيلكي او ، تحت شعاع دلنشینترین گفتارها ، مهارت دقيق در قلم و حساسيت اقلیمیاش به گيلان كه همانا مقالاتش باشد ، در سایه قرار بگیرد و تاكنون مورد ارزيابي ونقد منتقدين قرار نگرفته است...»
دفتر یادشده ، گذشته از آنکه ارزش و اعتبار شعر فاخر گیلان را دوچندان کرده است ، از دل و زبان شاعری سروده شده که در طول عمر پربرکتشان گیلان را باجان و دل دیده و برای سربلندی و پایداریاش کوشیده است و در کنار دیگر آثار ـ دفتری که میتواند هدیهی خوبی برای دیگر اقوام ایرانی که به گیلان سفر میکنند بوده باشد.
از بین شعرهای زیبای مجموعه ، شعری که علاوه بر داخل صفحات بر روی جلد نیز مجددن چاپشده را انتخاب نمودهایم و باهم میخوانیم :
اشاره :استاد عباس لايق نياز به معرفي نيست . تقريبن تمام كساني كه به طور جدي و حرفه يي با شعر و ادبيات سرو كار دارند ، قلم و آثار وي را مي شناسند. نُت چيدمان شعرش آهنگ دل هر اهل هنر قزوين است . شعري كه پيش روي تان قرار دارد ، يك برگ از دفتر زيباي «تاريخ جا گذاشته مرا» مي باشد . به دليل وسعت محبّت هاي شاعر در روزهاي سرد و برفي قزوين ، گرما بخش پيرامون مان است تا شال گردن ها را كمي شُل نموده و با نام عزيزش كه همراه با قلم توانا و تحقيقات ارزنده يي كه از افتخارات ماست ،كمي با همان گرما نفس بكشيم و بيادش باشيم و حُرمت پيشكسوتي اش را با احترام ،آنگونه كه زيبنده ي شخصيت اوست كه خودشان در شعري سروده اند:«امروز هم گذشت / وقت غروب شد/.../ فردا دو باره روز از نو از راه مي رسد...» بجا بياوريم و ما هم به نو به ي خود براي اين استاد گرانقدر توفيق روز افزون داريم:
رامسر و تنكابن ،استاد هلاكو خلعتبري بوده با توضيحات
پرمعني كه به همراه دارد. البته با سپاس از استاد ، تقديم
بازديدكنندگان فهيم مي نماييم.***
«...
زنده ياد استاد شيون فومني در«منظومه گاو»از كد خدا حرف زده بود بنده تحت تأثير شعر ايشان قرار گرفتم و اين شعر را سرودم كه بعد از چندين سال ديگر در شب شعر تنكابن كه براي يادمان نيما گذاشته بودند براي اولين بار ايشان را زيارت كردم و شعرم را خواندم و مورد تشويق زياد حاضرين و همچنين مرحوم شيون فومني قرار گرفتم.
استاد مهدی رضا زاده از شاعران معاصر دوران ماست و ساکن رشت می باشد . او انسانی به تمام و کمال شفاف آنگونه که در شعرهای ایشان پیداست بیشتر از امید و دانایی و با «دهانی که مرا نگفت» با مردم مراوده دارد . ازاین نام آشنای محبوب شعرهای بیشماری در جراید تخصصی ایران و جهان به چاپ رسیده است و مجموعه کتاب هایی نیز بدیدن شرح :
«عقربه ها در غروب ایستاده اند 1378»
«هنوز ناشیانه می خندم 1384»
«دهانی که مرا نگفت 1387»
انتشار یافته است و کتاب هایی نیز :
« تابستانی که از نگاه تو ریخت»
«نت تن»
و مجموعه شعرو داستان های کوتاه قرار است از قلم ایشان منتشر شود.از آنجایی که مهرماه نزدیک است و یک هفته مانده به شلوغی دبستان ها و بازیگوشی کلاس اولی ها بهتر دیدیم شعری را از این استاد ارجمند تقدیم بازدید کنندگان شود: