اگر خاطر مبارک بازدید کنندگان مانده باشد هفته های قبل مطلبی به قلم امین حسن پور پژوهشگر گیلان مان در این تارنما به نمایش گذاشتیم که در آن اشاره ای به بخشی ازپدیده هایی که بنام «گیلان شناسی» در بدنه ی ادارات جذب شده اند داشته بودند و همانند روابط عمومی ادارات در حد «رپورتاژ»ـ گیلان هزینه ی راه هایی می شود که هنوز باید و شاید به بوته ی نقد و بررسی گذاشته نشده است و آنهایی که اندک آشنایی با هزینه ی «گیلان شناسی» دارند از نوشته ی امین حسن پور خیلی از مسایل را می توانستند و می توانند دریافت کنند که وضع مطبوعاتی مان در گیلان در چه وضعیتی سیر می کند .این آشفتگی های گیلان پژوهی حتا نشریاتی را که بالای دو دهه فعالیت دارند نیز بلعیده و در خود هضم نموده است.جالب است این بار یکی از روزنامه نگاران جوان گیلانی که خود صاحب نشریه است و خبرنگار جراید دیگر ، از زاویه ای متفاوت به این پدیده نگریسته که باز در هفته های بعد بیشتر در این خصوص خواهیم گفت و نوشت .حال این شما و این هم نوشته ی مزدک پنجه ای:
یک
مطبوعات از دوران مشروطه تاکنون نقش موثری در روشنگری و شناخت مردم نسبت به حقوق و مطالبات قانونی خود داشته اند، هر چند در پاره ای اوقات برخی از مطبوعات بهواسطهی عدم حرفهای گری و شناخت جایگاه رسانه به جای آن که در جامعهی مدنی به روشن گری بپردازند، بعضا جامعه را با اخبار، موضع گیری ها و تحلیل های نابخردانه دچار تشنج و بی ثباتی می کنند.
گیلان ازجمله استانهایی است که از دیرباز تاکنون کانون روشنفکری و روشنگری بوده است و هنوز نیز برخی از اهالی مطبوعات سعی آن دارند تا این خصلت مهم را حفظ کنند.در سالهای گذشته با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی مطبوعات و تعدد نشریات محلی موجب شده است، بسیاری از نشریات و رسانههای تحلیلی – خبری سمتوسوی اقتصادی (رپورتاژ آگهی) به خود بگیرند یا اگر هم نشریاتی که درگذشته بسیار مخاطب داشته بهواسطهی مشکلات معیشتی، از رونق افتاده و به شکلی باسیلی صورت خود را سرخ کنند. در این میان کمکهای حمایتی معاونت مطبوعات نیز بسیار قطرهچکانی است. از طرفی ایجاد خانهی مطبوعات نیز در طول این سالها نتوانسته مرهمی بر زخمهای قدیمی مطبوعات و اهالی آن باشد. بهگونهای که دغدغهی اقتصادی بر سایر امور ازجمله روشنگری، مطالبه گری و ایجاد گفتمان فرهنگی سایه انداخته است. بنابراین مشاهده میشود در سالهای اخیر الگوها تغییر کرده و بر همین اساس جامعه بسیار کمتر از گذشته منزلتی برای روزنامهنگار قائل است. در شرایط فعلی بسیاری از نشریات و رسانهها نقش روابط عمومی ادارات را برعهدهگرفتهاند و صرفا نمایشگر برنامههای تبلیغاتی آنها هستند. خواستن ، مطالبه کردن و به عبارتی پرسش گری جای خود را به حمایت کورکورانه داده است.
آنچه به نظر راهکار برونشد از این وضعیت میتواند باشد، تلاش برای ارائهی تعریفی جدید از روزنامهنگار، خبرنگار، رپورتاژ بگیر و تعریف دقیقی از نقش یک رسانه برای تعالی و تحقق رفاه و امنیت جامعه است. به نظر پس از بیان این تعاریف میتوان جامعه را متوجه کرد که کار مطبوعات صرفا ارائه خبر و موضعگیریهای جانبدارانه نیست، بلکه تحلیل درست و مشخص از شرایط جامعه و تحقیق مسئولان نسبت به تصمیمات و پیشامدهای آتی است.از این نظر، معتقدم مراجعه به نخبگان در تحلیل و تفسیر تحولات اجتماعی کمک خواهد کرد تا مردم به نقش و جایگاه خود در جامعه و نیز حقوقی که مطابق قانون میتوانند از آن بهرهمند شوند،آگاهی یابند.
درواقع با گام نهادن در چنین مسیری مطالبه گری مردم و روشنگری مطبوعات، مسئولین احساس خواهند کرد که هر رسانه چشم میلیونها مردمی است که رفتار و تصمیمات آنان را نظارهگر هستند. به نظر در چنین فضایی است که مسئولان ملزم خواهند شد، برای تسری و نهادینه کردن موضوعاتی که مرتبط با حقوق شهروندی است،از رسانههایی که سیاقی حرفهای و متعهدانه دارند، بهرهمند شوند. به عبارتی رفتار حرفهای یک رسانه موجب ثبات و اطمینان جامعه از درستی و صداقت قلم نویسندگانش خواهد شد.
دو
در جامعهی امروز رسانههای ارتباطجمعی به کمک بسیاری از مردم و مسئولان آمده است. نقش و اهمیت پدیدهی مذکور غیرقابلانکار است بهگونهای که یکی از اقوام تعریف میکرد در تلگرام گروهی است تحت عنوان اخبار فومن که اعضای بسیار دارد و در این گروه مسئولین و مردم عادی عضو هستند، راوی میگوید مردم از مشکلات شهر مینویسند و تصویر میگذارند و جالب اینکه پس از چندی خبر رفع آن مشکل مجددا در آن گروه بازتاب داده میشود. یادم است مدیر اسبق روابط عمومی منطقه یک شهرداری رشت نیز درحرکتی خلاقانه اقدام به ایجاد گروهی با حضور برخی از خبرنگاران و کارمندان شهرداری آن منطقه کرده بود و شهردار منطقه در همان گروه دستور رفع مشکلات را میداده و رفع سریع آن را خواستار میشده است. بنابراین اگر روابط عمومیها و مسئولان واقف به نقش و ارزش نشریات و رسانههای جمعی باشند و نشریات نیز رفتاری حرفهای از خود بروز دهند و نقد، مطالبه گری منطقی و قانونی داشته باشند، موجبات سلامت و امنیت روانی جامعه در سایه توسعهی حقوق شهروندی فراهم خواهد شد.