غلامعلي بابا ماسوله و جنبش جنگل


غلامعلي بابا ماسوله و جنبش جنگل 

(جمشيد شمسي پور خشتاوني)

اشاره :

همانگونه كه پيش تر گفته شد ،‌مقاله ي حاضر بُرشي از

 تحقيقات  سه  دهه ي  خشتاوني  را  در  بر مي  گيرد

 كه  به  يكي  از سرداران  نهضت  جنگل ، غلامعلي

بابا ماسوله  اختصاص   دارد ،  در مجله   تخصصي

گيله وا شماره ي جديد 133 مهرو آبان   (انتشارآذر)

  1393 «به مناسبت صدمين سال آغاز نهضت ...»

انتخاب نموده و به چاپ رسيده است با هم مي خوانيم:

آنگونه كه در اسناد تاريخي و برگ نوشته هاي پيرامون آن آمده ـ ‌غلامعلي باباماسوله ، از چهره ي درخشان شاخه ي نظامي«اتحاد اسلام» در نهضت جنگل  و همچنين يكي از برجسته ترين ياران صديق ميرزاكوچك خان مي باشد.  كه توانست در بين رهبران جنبش ، جاي ويژه يي براي خود به دست آورد.

از زندگي شخصي و اصل و نسب اين سردارنهضت ، ‌اطلاعات دقيقي در دسترس نيست و در ابهام و رمزينگي گره خورده است . تاريخ ، تصوير درستي از او به ما نمي دهد.درهمين حد كه جدش «موسلي»2 و تالش بود . هنوز مشخص نشده كه در كدام يك از چهار محله ي اصلي «مسجده بر» ، «خانه بر»،«كشه سر» ، «اسدمحله»3 و محله هاي فرعي به دنيا آمده است ؟

از خصوصيات فردي وي ، ‌آنچه بر سرزبان هاست «شخصي بود سريع العمل ، پاكدامن ، بدون نقاط ضعف اخلاقي و مالي ، ميهن پرست ، داراي افكارآزاديخواهانه ، منطبق بر دين اسلام.» و در منطقه ، ‌نامي محبوب از خود بجاي گذاشته است . چون از زوايه بابا ماسوله تحقيقي صورت نگرفته ، نامش تا حدودي ناشناخته مانده است . باباماسوله يي كه از جنگ هاي چريكي تجربه هاي بيشماري داشت و با دانش سياسي بالا ، هم طراح براي اتحاد اسلام  و هم مبلغ پر شوري به حساب مي آمد.به همين خاطر در نزد ميرزا از اعتبار ويژه يي برخوردار بود. لذا در اين جا احتياج به بحث مفصل پيرامون وي نيست و به طور مختصر زندگي سياسي و مبارزاتي اش در پي خواهد آمد.

نقش و توان سياسي بالا و وفاداري اش به نهضت ، از ديد وقايع نگاران تا حدودي پنهان نمانده و هر يك از مأموريت هايي كه به وي محول مي شده ، همواره با تعاريف وتعابير مختلف آمده است . نفوذ تدريجي وي بر آليان و ماسوله و نقشي كه در تشكيلات «اتحاد اسلام» داشت ، كم و بيش در تاريخ ديده شده است .

زنده ياد ميرابوالقاسمي به استناد از يادداشت هاي بهاءالدين ميزان املشي مسئول تشكيلات قضايي جنگل ، بابا ماسوله را در رديف 25 از اعضاي 28 نفره «اتحاد اسلام»4 كه ميرزا در صدر آن بود ، قرار داده است. مرحوم فخرايي با بهره گيري از عكس هاي موجود در كتاب «سردار جنگل» ، گوشه هايي از تاريكي شخصيت وي را روشن ، و تا حدودي به ما شناسانده است . و ديگر پژوهندگان نظير مرحوم محمد علي گيلك و... هركدام با اطلاعات شفاهي و اسناد بجاي مانده ، از كنار رشادت هاي اين سردار تالشي گذشته اند. علاوه بر نوشته هاي پراكنده وآگاهي هاي لازم ، گاهي آنقدر موضع گيري هاي متناقضي در باب باباماسوله ديده شده كه صد در صد نافي يكديگراند. آنهم بر مي گردد به عدم دسترسي منابع دست اولِ كه نتوانسته اند رخداد هاي نهضت جنگل را طبيعي گزارش كنند. كه واقعه ي «ملاسرا» از جمله ي آنهاست و آنرا يك «نقطه كور» دانسته اند.

به همين خاطر ، چند سالي است با پيدا شدن خاطرات يان كولارژ مهمان چك تبار كوچك خان و هم چنين سرگذشت حسن خان آلياني كه توسط نوه اش ـ دكترشاپور آلياني ـ  به رشته ي تحرير در آمده ، و در كنار گزارش روز شمار سرلشكر كوپال، تا حدودي سرنخ هايي درباره باباماسوله را مي توان جستجو نمود. تا شايد پرسشي باشد براي كساني كه به تصاوير گوناگون وي درنهضت جنگل مواجه گرديده اند . حتا مرحوم مير ابوالقاسمي دريك سخنراني خود صراحتاً‌ از باباماسوله نام مي برد و اشاره مي كند بر اينكه: «هنوز نمي دانيم بابا ماسوله كي بود و چي شد؟» موضوعي كه مورد توجه قرار نگرفته وتاكنون جهت گيري هاي سياسي باباماسوله به دلايل عدم شناخت و اطلاعات دقيق و جزئيات رخدادها و زواياي تاريك آن ، بر ما آشكار نيست. مسئله اي كه  در اكثر آثار پژوهشگران و خاطره نويسان نهضت به وضوح ديده شده است.

دكترناصرعظيمي دوبخشري در تحقيقات وسيعي كه در همين زمينه انجام داده ، به صراحت تام مي نويسد:«در دوره دوم كه مركز تشكيلات جنگل در آليان و زيده تمركز يافته بود ، ‌نقش آفريني چنداني به عهده نداشته و تشكيلات  جنگل به طور عمده در يد اختيار حسن خان آلياني بود و تشكيلات جنگل را در اين دوره مصادره به مطلوب كرده بودو در نتيجه اين امر مي توانست نامبردگان[گزارشگران و خاطره نويسان] را از جزئيات قضيه تا حدودي دور نگهداشته باشد.» 5

نكته يي كه حايز اهميت است ، همانگونه كه در بالا اشاره شد ، دور نگهداشتن گزارشگران و وقايع نگاران است كه مي بايست لحظه به لحظه از تشكيلات زيده و منطقه آليان گزارش تهيه مي نمودند و مردم را از تصميم هاي گرفته شده آگاه سازند و همچنين پنهان ماندن انگيزه هاي سياسي كه در اواخر نهضت جنگل به تشكيلات سايه افكند و ميرزا را با همه اقتدارش با خود بُرد.موضوعي كه هنوز زير لايه هاي تحقيقي اش كشف نشده است.

اگر به  كناره گيري حيدرخان عمواوغلي به نقل از فخرايي بنگريم: «راضي تر است كه به تبريز برود و از آنجا به تهيه مقدمات بپردازد... . كميته با اين پيشنهاد موافقت نكرد.وجودش را در گيلان ضروري مي دانست»6 را در مقايسه با جنگ ناخواسته و اجباري در «ملاسرا» قرار دهيم ، آنگاه با جزئيات كتاب دكتر شاهپور آلياني ـ و كم رنگ جلوه دادن نقش سردار ثقفي در آن ماجرا ، ‌درتطبيق با گفته هاي يان كولارژ و اندك رازهاي فاش شده در خاطراتش ،‌ كه همزمان با جنگ «ملاسرا» جنگ ديگري در رشت صورت گرفت. هردوي اين تحركات حساب شده ، و از روي برنامه از پيش تعيين شده صورت گرفته بود وامروز با گمانه زني هاي تحقيقي كه صورت گرفته تا حدودي مشخص شده كه خود سردار ثقفي در آن نقش اصلي داشت.

شخصي كه در دوره 17ماهه ي آخر نهضت جنگل در كنار ميرزا كوچك خان و حسن خان آلياني در زيده حضوري فعال داشت و اين نفاق ها را در سايه  هدايت و رهبري مي نمود؟ آنهم در دوره يي كه هيچ ردپايي از باباماسوله را تا پايان نهضت جنگل نمي توان يافت. آيا مشابه ي چنين نقشه هايي براي از ميان برداشتن باباماسوله صورت نگرفته است ؟ به اينجاي گفته هاي گيلك خوب بنگريد:«وقتي بعد از خاتمه قضايا علت اين امر پرسش شد جواب دادند[منظور افراد حاضر در خانه ، واقعه ملا سرا]آنها نيز بي خبر بودند به هر حال اينطور استنباط مي شد كه سه نفر افراد جنگل براي رفع شبهه از سايرين به عمل آيد بايد قرباني شوند.»7 كه در اين خصوص خاطرات احسان الله خان مي تواند دليل بر اين مدعا باشد.

احسان الله خان دوستدار ، از معدود سران زنده مانده ي جنبش بود كه توانست خاطرات مكتوبي هرچند ناقص از خود بر جاي بگذارد. اولين بار«در چند شماره ي مجله (نوي وستك) روسيه با عناوين (جنبش انقلابي شرق ـ جنبش ملي و انقلابي 20-1919 ) به چاپ مي رسد و در قسمت سوم ، ‌با اينكه جاهايي از دست نوشته ها ناقص و مفقود است و در يكي از صفحات ، رسماً جايگاه و نقش تاثير گذاربابا ماسوله  را به خوبي مي توان مشاهده نمود و آن اينكه: «اعضاي اين كميته شامل كوچك خان ،‌حسن خان آلياني ،‌خالو قربان ، غلامعلي بابا ماسوله»8 و خود ايشان در آن ديده مي شوند . اين موضوع در ارزش گذاري تاريخي ، از اهميت ويژه يي برخوردار است. هنوز نمي دانيم در واقعه ملاسرا باباماسوله در كجاي اين تراژدي نقش داشته است ؟ ‌آيا در متن واقعه قرار داشت ، يا قبل تر در كمين ساختگي مشابه ي آنچه در بالا اشاره شد از سياست و جنگ تصفيه شده بود؟ يا اينكه ، با ايده هاي حسن خان و سردار ثقفي موافق بود ؟  

همانگونه كه اشاره شد ، ‌باباماسوله در رأس قدرت نظامي قرار داشت و جزء كميته ي 5نفره بود . آن هم با رأي قاطع ديگر اعضاء ـ وعضو پرنفوذ رهبري ،‌بعد از ميرزا به حساب مي آمد .و مي بينيم كه احسان الله خان نيز در خاطرات خود به آن اشاره دارد . ديگر اينكه «پس از جدايي جنگليان از بلشويك ها در كنار كوچك خان [حسن خان] يكي از دونفر اعضاي پر نفوذ رهبري تشكيلات جنگل به حساب مي آمد... تا حدودي به حاشيه رانده شد و حتا جزء كميته ي 5 نفره انقلاب نيز انتخاب نشد»9   

در همين دوره است كه بابا ماسوله ، با رقباي سرسختي در جابجايي قدرت روبرو مي گردد. در دوره يي كه نعمت الله خان آلياني بخاطر نافرماني بر كنار و مورد غضب ميرزا قرار گرفته و در انتظار اجراي حكم به سر مي برد . حسن خان به حالت قهر در كردستان بود ، در اين بين نقش دو رقيب سرسخت حسن خان آلياني ، كه در اصل مخالف نهضت جنگل هم بودند ، ‌يعني كربلايي نقره و نصرت نصرتيان پررنگتر مي گردد.

دكترشاپور آلياني از كنارش اينگونه گذشته است :« معين الرعايا قهر كرد و به بيجار كردستان رفت ... در زمان غيبت معين الرعايا ميرزا ديد كه كار نهضت به كلي راكد مانده است هيچ عملي انجام نمي شود . از سويي ، افراد آليان هم كم كم دارند متفرق مي شوند و گوشه گيري مي كند. فرمان اعدام نعمت الله خان هم كار را بدتر كرده و نهضت جنگل در حال از هم پاشيدن است.» 10

اما ايشان توضيح نمي دهد ، آن افراد آلياني كه «همكاري نمي كنند» چه كساني اند؟ در اينجا بايد كمي حوصله به خرج داد و نقش باباماسوله را جدي و به دقت نگريست . چرا كه در نبود حسن خان ، نعمت الله خان هم درگيرقضيه ي اعدام و در حاشيه بسر مي برد . اين بابا ماسوله بود كه يك تنه امورات جنگل را هدايت و رهبري مي نمود. از طرفي هم مي بايست سردار ثقفي را تحمل كند! همين به تنهايي يك مسئله است. آنهم در كنار ديوار بندي هاي ايلي و قبيله اي كه در جاي جاي نوشته هاي شاهپور آلياني به وضوح ديده مي شود.و ازبرجسته ترين آن ، حاجي عبدالرحيم «كه هم به دشمن خبر مي داد و هم از مخالفين جنگل خبر مي آورد» و به گفته ي دكتر شاهپور آلياني «دمار از روزگار آلياني ها در آورد، كسي جرأت نفس كشيدن نداشت ، آلياني ها به شدت از او وحشت داشتند» و شايد هم يكي از دلايل گسل بين ماسوله يي ها وآلياني همين بود!و براي اولين بار است كه عملكرد «عبدالرحيم» با قلم يكي از فرزندان همان «ايل» بي پروا به تحليل گرفته مي شود . كه خود نشان از اهميت ماجراست.

وديگر،‌ كارگاه تعميراسحله كه توسط يان كولارژ در زادگاه حسن خان آلياني يعني روستاي «كيشه دره» در جوار خانه اش دايرو اداره مي شد. يعني تمام نقشه ها ،‌ اسرار و انبار اسلحه هاي نهضت ، تنها در اختيار حسن خان آلياني بود . به اتفاق زياد همين اسرار مي توانست در نبود حسن خان ، در نقش آفريني باباماسوله كه  بيشتر به ميرزا نزديكتر بود ،‌ براي حسن خان آلياني خطر آفرين باشد.

نكته ي ديگر ، اگر بپذيريم «احسان الله خان و ‌خالو قربان پس از پيروزي انقلاب جنگل از كوچك خان جدا شدند ، ‌شخصيت نظامي و پرنفوذي (به جز ميرزا) در تشكيلات جنگل حضور نداشت . حسن خان آلياني در اين تشكيلات نفوذ و اقتداري سلطان گونه پيدا كرد و چه بسا تهميداتي مهم بدون رضايت كوچك خان اتخاذ مي گردد.»11

ناگفته نگذاريم ارزش و اعتبار اثر دكتر شاهپور آلياني ، در جسارت ستودني اش ، با آن همه اختلاف رأي ايلي و قبيله يي در آن سال هاي سياه ، درون «ايل» آليان را كاويده و ناگفتني هاي دست اول در اختيار پژوهشگران قرارداده  ، كه در نوع خود چشم گيرو كم نظير است . اينها نكاتي هستند كه در پژوهش هاي بعدي در خصوص باباماسوله در آينده بكار خواهد آمد.

كاراكتر بعدي تازه كشف شده ي در كتاب شاپور آلياني ، نصرت نصرتيان است كه در بالا اشاره شد. جايگاه او در جايي از كتاب دكتر شاهپور آلياني ، ‌آنهم در حضور باباماسوله و با ديگر ريش سفيدان ماسوله يي كه دارد دست دوستي به سوي حسن خان دراز مي كند ، بخوبي قابل لمس است :«بزرگان و علما و معتمدين ماسوله يي تقاضاي اعانه و همكاري نمودند و مرحوم حاج روح الله روحي ماسوله يي  پنج هزارتومان داد و ديگران نيز فراخور حال خود نظير مرحوم شيخ الاسلام شرفي ، صدرالعلما روحاني ،‌امام جمعه قوامي ، حاج علي اخوان ،‌حاج روح الله اخوان ، حاج نصرت نصرتيان و تعدادي ديگر كه آماده ي همكاري شدند، همانند شهيد غلامعلي بابايي ماسوله اي و... سپس با سران آليان در ميان گذاشت نظير كربلايي بخشي ،‌ كربلايي نقره ، حاجي قنبر ، حاجي شير ، حسن بك و...»12

باز اينجا دكترشاپور آلياني به ما نمي گويد ، اين همبستگي ايلي بين ماسوله يي ها و آلياني ها چگونه از هم پاشيد؟ و آنهم در كنار مبلغ بالاي «پنج هزار تومان» دقت بفرماييد؟ بعد از گذشت 5 سال ارزش ريالي اش را محاسبه كنيم همان مبلغ را سردار سپه جايزه ي سر ميرزا قرار داد. اين از مواردي است كه در واكاوي كاوش ها ، كمك حال پژوهشگران خواهد بود.

جالب است كه  آگاهي هاي لازم در تالش به خوبي دارد خود را نشان مي دهد .‌ تا جايي كه برخي از بزرگان آليان به كُرد بودن خود كه از كرمانشاه به گيلان مهاجرت كرده اند ، باورمند شده اند. خود دكترشاهپور آلياني هم در كتاب خود به اين باورمندي افزوده است كه قبلاً ‌يكي از اختلاف ها و از هم گسيختگي اصلي بين ماسوله يي ها و آلياني ها شده بود . موضوعي كه در شهرت نعمت الله خان آلياني براي ماسوله يي ها وسوسه انگيز مي نمود . برخلاف ايل آليان ، نعمت الله خان را ماسوله يي مي پنداشتند.13

چه دلايلي داشت  كه نصرتيان جزء مخالفان حسن خان شد ؟ ‌تا جايي كه در كتاب دكترشاهپور آلياني ، نصرتيان در كنار شعبان شفتي قرار مي گيرد و عليه نهضت جنگل سر به شورش بر مي دارد. اينها مواردي اند در چرايي به حاشيه راندن باباماسوله به پژوهندگان كمك خواهد كرد.تا آنجا كه تاريخ به ما مي گويد باباماسوله ‌برخورد جذب گرايانه به تالش نداشت و هيچ گاه تن به پذيرش انديشه هاي محلي و ايلي نداد و حتي به جرئت مي توان گفت ؛ انديشه ي باباماسوله نظام ايلي و محلي پيرامون خود را با چالش جدي روبرو ساخته و توانسته بود در خود ماسوله عناصر ميهن دوست و كارآزموده يي را سازماندهي و با خود همراه سازد.

همانگونه كه در بالا اشاره شد ، وقتي خيري «پنج هزارتومان» در حضور باباماسوله اعانه مي دهد و ديگران را تشويق به اين كار مي نمايد ، كه بر مي گردد به تأسي از تشكل «اتحاد اسلام»  و الگو گرفتن از انديشه ي ميرزا ، وهنوز براي مان مشخص نگرديده كه غلامعلي بابا ماسوله در كجاها با سلطان عبدالحسين خان ثقفي(سردارثقفي) اشتراك نظر داشته است ؟ همان سردار مشكوكي كه «در بدو ورود بلشويك ها جزء اداره ژاندارمري گيلان بود به انقلابيون پيوست و بعداً‌ با كوچك خان به جنگل آمد و به رياست قوا منصوب شد و بعد از ختم قائله گيلان مجدداً‌ داخل قشون دولتي گرديد.»14

سرانجام اينكه ، خاطرات يان كولارژ«فرماندهي بخش صنعت نظامي جنگل »15 مي تواند در كاوش باباماسوله نقش تعيين كننده  داشته باشد. چرا كه وي  زماني در باكو به عنوان فرمانده نظامي در ارتش آذربايجان با انگليسي ها همكاري مي كرد و خود در خاطرات اش نيز به آن اعتراف كرده است . به همين اندازه اي كه حسن خان آلياني از اسرار زرادخانه ي جنگل با خبر بود به همان مقدار، يان كولارژ نيز از آن بي خبر نبوده است؟!

موضوعي كه مي بايست حساسيت حسن خان آلياني را بر مي انگيخت كه يان كولارژ بي پرده و آشكارا ، به خانه ي دشمنش كه يوسف خان شفتي باشد در رفت و آمد بود و اين نيز به صراحت در خاطرات اش ديده مي شود:«مدتي پس از ورودم براي خريد وسايل مورد نياز از كيشه دره به رشت مي رفتيم ... در رشت نزد يوسف خان شفتي بسر بردم ... باغ بزرگي در رشت با خانه اي در آن داشت ... و بعدهم چندي در آن زندگي كردم بسيار كم هتل مي رفتم مگر در موارد استثنايي.»

جالب تر از همه ،يان كولارژ  بلافاصله بعد از اسارت و رهائي اش از دست سيد جلاچمني خود را به كنسولگري انگليس در رشت معرفي كرده است كه خود اسارت و رهايي اش از ابهامات است كه همزمان در شهرداري رشت «كارگاهي براي تعمير اتومبيل»و سپس «نيروگاه برق» داير مي كند. وضع اش خوب مي شود و از طريق كنسولگري انگليس در رشت مطلع مي شود كه برادرش در قيدحيات است و آنچنان دستش در رشت باز گذاشته شده بود كه «به دنبال اموال مسروقه اش در جنگل مي رود. شگفتي كار در اينجاست ، اموال به سرقت رفته اش را هم پيدا مي كندو...» و همه ي اينها بعد از خاتمه نهضت جنگل صورت مي گيرد و تا همين چند سال قبل از ديد خاطره نويسان تاريخ جنبش جنگل پنهان مانده بود.

خلاصه اينكه نسل جديد پژوهشگران نهضت جنگل به طور جدي به اين مسايل نگاه كنند و ديگر جنگ ها و ديدار سران محلي كه اكثراً‌ روايتي ست كه همزمان هم در يك مكان و با دو تاريخ متفاوت كه اولي را روزنامه جنگل در« تاريخ پنجشنبه 14 شهر شوال المكرم 1338 هـ . ق در شماره اول سال چهارم » كار شده است و بعدي را ابراهيم فخرايي به «تاريخ 24 ذيقعده 1338 هـ.ق »16 روايت مي كند كه باباماسوله در آن نقش داشته و با افراد ضرغام السلطنه جنگيده است . جالب اينكه در تاريخ اول جنگ حكايت از پيروزي را به ما نويد مي دهد و در تاريخ دوم شكست نيروي هاي باباماسوله ـ كه اين دو در تناقض است. چون دوره سوم روزنامه ي جنگل ، از بين چهار شماره تنها شماره ي اول بر جاي مانده است ، سه شماره ي بعدي ناپديد هستند و به اين ابهامات مي افزايد.

رواياتي كه خاطرات يان كولارژ ، بخش هايي از آن را به زير سؤال برده است و تا حدودي در يادداشت چاپ اول ابراهيم فخرايي همخواني دارد ‌از جهات گوناگون مي توان به اين باور رسيد ، آنچه در خصوص باباماسوله آمده است مسلماً نمي تواند بي طرفانه باشد.

پي نوشت ها:

1) مجله تماشا آذر 1356

2) شهر من ماسوله «دومين شهر تاريخي جهان » ناصر فروغي ماسوله ـ فرهاد شرفي ماسوله ـ ناشر شهرداري ماسوله با همكاري اداره كل فرهنگ وارشاد اسلامي گيلان سال 1372

3) نگاه كنيد به :

يك:منظومه ي مسئله روخون ـ‌ جمشيد شمسي پورخشتاوني ـ با همكاري نشر گيلكان ـ ‌رشت 1373

دو.: به نقل ازريش سفيدان محلي در منطقه ماسوله و اطراف ، در تحقيقات ميداني نگارنده در طول سه دهه و يادداشت هاي پراكنده.

4) نگاه كنيد به :

يك: دكتر حشمت و انديشه اتحاد اسلام در جنبش جنگل ـ سيد محمدتقي ميرابوالقاسمي ـ تهران نشر ندا 1378 صص 64و63

د.: سخنراني زنده ياد ميرابوالقاسمي در «همايش بازشناسي نهضت جنگل» رشت 1381

5) جغرافياي سياسي جنبش و انقلاب جنگل ـ دكتر ناصر عطيمي دوبخشري ـ گيله وا شماره 96ص19

6) سردار جنگل ـ ابراهيم فخرايي (1357 ص366)

7) تاريخ نهضت جنگل به روايت شاهدان عيني ـ محمد علي گيلك ـ 1371 ـ نشر گيلكان ـ چاپ اول ـ صص 495-494

8) نقش احسان الله خان در نهضت جنگل ـ‌ فريدون نوزاد ـ «همايش بازشناسي نهضت جنگل» ـ نشر شوراي شهر رشت ـ رشت 1381ـ ص 121

9) جغرافياي سياسي جنبش و انقلاب جنگل ـ دكتر ناصر عطيمي دوبخشري ـ گيله وا ـ شماره 101 ـ ص19

10) نگاه كنيد به :

يك : نهضت جنگل و معين الرعايا ـ شاهپور آلياني ـ تهران نشر ميشا ـ صص 90 - 89

دو: همان ـ صص 104-103

11) جغرافياي سياسي جنبش و انقلاب جنگل ـ دكتر ناصر عطيمي دوبخشري ـ گيله وا ـ شماره 99 ص14

12) نگاه كنيد به :

يك: نهضت جنگل و معين الرعايا ـ شاهپور آلياني ـ تهران نشرميشا ص 83

دو : همان ـ‌ ص 75

13) نگاه كنيد به :

يك : نقد ـ چرا حسن خان آلياني (معين الرعايا) ...؟! ـ حميد عباسي ـ هفته نامه 4دي فومن سال 1384 شماره 75

دو: تحقيقات ميداني نگارنده

14) جغرافياي سياسي جنبش و انقلاب جنگل ـ دكتر ناصر عطيمي دوبخشري ـ كيله وا شماره 99 ص 18

15) نگاه كنيد به:

يك: بيگانه يي در كنار كوچك خان ـ يان كولارژـ ترجمه رضاميرچي ـ نشر پژوهش فروزان روزـ تهران 1384ـ ص146

دو: همان ـ ص 153

سه : همان ـ 205

16) ميرزا كوچك خان سردار جنگل ـ ابراهيم فخرايي ـ تهران (بي . ن) 1344

 

 

 



آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: